[ما اين امانت را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه داشتيم، از تحملِ آن سر باز زدند و از آن ترسيدند. انسانْ آن امانت را بر دوش گرفت، كه او ستمكار و نادان بود.]
اوصيكُمْ عِبادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّه.
بندگان خدا! شما را به تقوا و پرهيزكارى سفارش مىكنم. زاد و توشه انسان در روز جزا و آخرت، تقوا است. اگر انسان تقواى فكرى، زبانى و عملى داشته باشد، شيطان از او دور خواهد بود. چنين شخصى مىتواند راه سعادت را تشخيص دهد، آن را بپيمايد و سعادتمند گردد.
آيه شريفهاى كه در اولِ بحث برايتان تلاوت كردم، يكى از آياتِ بسيار برجسته قرآن شريف است. اين آيه، لحنِ عجيبى دارد.
در اين آيه شريفه، كلماتى مانند آسمان، زمين، كوه، ظَلوم و جَهول به كار رفته است.
همچنين اين آيه، نظم خاصّى يافته است.
وجود اين كلمات و نظم خاص در اين آيه شريفه، نشان دهنده آن است كه اين آيه بيانگرِ مطلب بسيار مهمّى است.
معمولًا امانت، چيز بسيار قيمتى و ارزشمندى است كه انسان براى حفاظتش، آن را نزد شخصِ خاصّى مىگذارد. امانت ممكن است فرزندِ عزيزِ انسان يا يك مالِ بسيار گرانبها يا چيز مهمّ ديگرى باشد.
امانتگذار هراس دارد كه مال يا فرزند يا چيز بسيار مهمّى كه به امانت گذاشته است، مورد تهاجم و خيانت قرار گيرد. به همين دليل، شخصِ امانتگذار جستجو مىكند تا فرد امينى را براى نگهدارى از امانتش بيابد و كسى را مىيابد كه بتواند امانتش را در برابر توطئهها، خيانتها و هجومهاى مختلف، حفظ نمايد.
در اين آيه شريفه، خداوند تعبير «امانت» را به كار برده است. يعنى خداوند در ميان زمين و آسمان، چيزى را در نظر دارد كه از همه اشياء، گرانبهاتر و ارزشمندتر است و به همين دليل، آن را امانتِ خود مىنامد.
خداوند مىفرمايد: من امانتى دارم كه از همه چيز ارزشمندتر است. خواستم امانتدارى براى آن بيابم كه آن را حفظ و حراست كند.
آن امانت را به آسمانها عرضه كردم، آسمانها از نگه داشتنِ اين امانت، به هراس افتادند. به زمين و كوهها عرضه كردم، آنها هم نتوانستند از آن امانتْ نگهدارى كنند.
در ميانِ همه موجودات، تنها انسان بود كه پا به ميدان گذاشت، دستهاى قبولِ خود را دراز كرد و امانت را پذيرفت. علتِ اين كه