responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 441

آنها به شبهات است.

امير المؤمنين عليه السلام در اينجا تعبير زيبايى مى‌كند و مى‌فرمايد: مؤمن در صحنه زندگى و در برابر حوادث، مانند سواركارى است كه سوار بر اسب شده است. اسب را رام كرده و افسارِ آن را در دست گرفته است. راهش را تعيين كرده و آن را مى‌شناسد.

مؤمن چون سواركارى است كه اختيار مركبِ خويش را در دست دارد و مركبش را به هر سو كه بخواهد، مى‌بَرَد و چون راه را مى‌شناسد، به هدف مى‌رسد.

اما آنان كه دل‌هاشان از ايمان و تقوا خالى است، مانند سواركارى هستند كه بر اسبى چموش و بدون افسار نشسته است. نه هدف را مى‌شناسد و نه مى‌تواند مركبِ خود را مهار كند.

اين اسب در كجا و در چه زمانى سواركارش را بر زمين خواهد كوبيد، فقط خدا مى‌داند.

همچنين امير المؤمنين عليه السلام در باره تقوا فرموده‌اند:

«فَانَّ تَقْوَى اللَّهِ ... عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَةٍ وَ نَجَاةٌ مِنْ كُلِّ هَلَكَةٍ.»[1]

[همانا ترس از خدا ... از هر بندگى موجبِ رهايى و رهايى از هر تباهى است.]

همچنين ايشان در باره تقوا فرموده‌اند:

«... فَانَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ داءِ قُلُوبِكُمْ وَ بَصَرُ عِمى‌ افْئِدَتِكُمْ وَ شِفاءُ مَرَضِ اجْسَادِكُمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِكُمْ وَ طَهُورُ دَنَسِ انْفُسِكُمْ ...»[2]

[همانا ترس از خدا دواى مريضىِ دل‌هاى شما، بينايىِ كورىِ دل‌هاى شما، شفاى بيمارىِ بدن‌هاى شما، اصلاح تباهىِ سينه‌هاى شما و پاكىِ پليدى‌هاى نفس‌هاى شما است.]

بعضى‌ها گمان مى‌كنند كه ايمان و تقوا محدوديت و محروميت مى‌آورد. مى‌گويند:

انسان مسلمان و متقى يك انسانِ محروم است؛ زيرا بسيارى از كارهايى را كه دوست دارد انجام دهد، نمى‌تواند انجام دهد.

اين عدّه مى‌گويند: بسيارى از انسان‌ها دلشان مى‌خواهد مشروب بخورند، هرزگى كنند، بى‌عفتى كنند و ... اما انسان مؤمن نمى‌تواند اين كارها را انجام دهد؛ زيرا تقوا به او اجازه اين كارها را نمى‌دهد. پس تقوا و ايمانْ موجبِ محروميت مى‌شوند.

باز همين عده مى‌گويند: وقتى كه انسانْ ايمان نداشته باشد، هيچ مانعى بر سرِ راهش وجود ندارد. هر جا كه دلش خواست مى‌رود.

هر چه دلش خواست مى‌خورد و هر كارى دلش خواست انجام مى‌دهد. پس نتيجه بى‌تقوايى و بى‌ايمانى، آزادى و راحتىِ انسان است.

بسيارى از كسانى كه به ايمان و تقوا رو نمى‌آوردند، علتش اين است كه گمان مى‌كنند اگر با تقوا و مؤمن شدند، آزادىِ خود را از دست مى‌دهند و محدود و محروم مى‌شوند و همچنين مجبور مى‌شوند بعضى از تكاليف مانند نماز را انجام دهند.

اين استدلالى كه اين عدّه مى‌كنند، اشتباه است؛ زيرا اگر اين استدلال درست بود، انسان بايد تمام قوانين و مقرّرات را دور مى‌ريخت؛ زيرا همه آنها به نوعى آزادىِ بشر را محدود مى‌كنند.

به عنوان مثال، مقرّرات بهداشتى را در نظر بگيريد. مقررات بهداشتى مى‌گويند: فلان غذا ضرر دارد؛ نبايد آن را خورد. فلان غذا آلوده است؛ بايد از آن اجتناب كرد. با دستِ كثيف نبايد غذا خورد. پس مقرّرات بهداشتى هم محروميت و محدوديّت مى‌آورند. آيا آنها را هم بايد دور ريخت؟!

تمام قوانين و مقرّرات و آداب و رسوم مانند مقررات بهداشتى و تقوا و ايمان هستند.

آيا آن چيزى كه نتيجه آنها است، در حقيقتْ محدوديت است يا مصونيت؟

قوانين و مقررّات مختلف، بشر را از خطا و لغزش و ضررهاى مختلف مصون مى‌دارند نه اينكه آزادىِ بشر را از او سلب كنند و او را اسير و محدود كنند.

به همان دليل كه انسانْ قوانين، مقرّرات، ضوابط، علم و بهداشت را نمى‌تواند كنار بزند تا بى قيد و رها شود، ايمان و تقوا را هم نمى‌تواند كنار بزند؛ زيرا زندگى‌اش سراسر خطا و لغزش خواهد شد. علاوه براينكه نتيجه ايمان و تقوا نسبت به ساير قوانين، در بخش بسيار مهم‌ترى از زندگىِ انسان ظاهر مى‌شود.

موضوع نقش ايمان و تقوا در حلّ مشكلات زندگى بشر، بسيار مهم است؛ اما در اينجا فرصت نبود كه بيش از اين در باره آن صحبت كنم. به عنوان نتيجه اين بحث،


[1]-/ ر. ك: نهج البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدى، خطبه 230، ص 263.

[2]-/ مجلسى، محمدباقر، بحار الانوار، ج 70، ص 284، باب 56، روايت 6.

نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 441
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست