جمع كند. مىرود كه پولها را جمع كند، يك موتورسيكلت به سرعت از كنارش عبور مىكند و نزديك است كه او را زير بگيرد. بچه، درمانده و بى پناه بر جاى مىايستد.
رهگذرى دلش به حال بچه مىسوزد.
پولها را جمعآورى مىكند و كفِ دست آن بچه مىگذارد. از او مىپرسد: بچه جان كجا مىروى؟ مىروم نان بخرم. باز رهگذر مىپرسد: چرا برادر يا خواهرِ بزرگترت براى خريدنِ نان نيامدهاند؟ چرا تو آمدهاى؟
بچه جواب مىدهد: خواهر و برادر بزرگتر از خودم ندارم.
رهگذر مىپرسد: مادرت چرا نيامده؟
بچه مىگويد: مريض است. رهگذر مىگويد:
پدرت كجا است؟ بچه مىگويد: نمىدانم.
اين مشكلْ هنوز وجود دارد. اين مشكلات را چگونه بايد حل كرد؟ چه چيزى موجب شده كه مشكلاتِ بشر همچنان پا بر جا باشند و حل نشوند؟ آيا سازمانها و دستگاههاى مختلف به اندازه كافى وجود ندارند؟ كه وجود دارند. آيا اين سازمانها كار و كوشش نمىكنند؟ كه مىكنند.
پس چرا هنوز مشكلاتِ بشر حل نشدهاند.
يك دليل اين كه مشكلات بشر هنوز حل نشده است، فسادِ برخاسته از خودِ سازمانها و دستگاهها است. سازمانهاى بشرى، ماشينِ خودكار نيستند. انسانها، آنها را به گردش در مىآورند و اداره مىكنند. گاهى اوقات، خودِ آن انسانها منشأ مشكلات و فساد مىشوند.
به عنوان مثال، پاسبانى را مأمورِ مراقبت از زندانيانِ مواد مخدر مىكنند. گاه خود همين پاسبان، براى كسب مقدارى درآمد نامشروع، بيرون از زندان، مواد مخدر مىخرد و در زندان به زندانيان مىفروشد. آن پاسبان را هم دستگير مىكنند و به زندان مىاندازند و اين چرخه، همين طور ادامه پيدا مىكند.
پس اين مشكلات را چگونه بايد حل كرد؟
اينجا، جايگاه و نقش ايمان و تقوا آشكار مىشود. در جامعههاى مذهبى، آمار جنايتْ پايين است و مشكلاتشان كم است. اين مطلب، ربطى به ميزان پيشرفت صنعتى و امكانات و مواهب طبيعىِ آنها هم ندارد.
انسانهاى مذهبى، دلشان ساخته شده است. در زندگى، اصولى را انتخاب كردهاند و داراى هدف هستند. در اين جامعهها، مشكلات اجتماعى، چرخه دايرهاى و دور و تسلسل ندارند.
وقتى كه يك مأمور اجراى قانون، پايبندِ ارزشهاى اخلاقى است، يا يك سازمان بر اساس ايمان و تقوا به وجود آمده باشد، ديگر نيازى نيست كه يك بازرس بر كار او نظارت كند كه خودِ آن بازرسْ مشكلاتِ ديگرى را ايجاد كند.
انبيا آمدهاند تا بشر را به ايمان و تقوا دعوت كنند. هيچ چيز نمىتواند در زندگىِ بشر جايگزينِ ايمان و تقوا شود. هيچ كدام از دستاوردهاى تلاشهاى بشر مانند علم، صنعت، تشكيلات، ساختمان، بودجه و طرحْ نمىتوانند جايگزينِ ايمان و تقوا شوند و نقشِ آن را ايفا كنند.
تاريخ زندگى بشر، آمار، تجربه و عقل سليم، همگى اين گفتار مرا تأييد مىكنند. من چند آيه از قرآن شريف و چند روايت را هم كه براين مطلب دلالت مىكنند، برايتان تلاوت مىكنم.