كِندى به من گفت: اين مطلب را چه كسى به تو گفته است؟ اين حرف را از كجا ياد گرفتهاى؟
گفتم: همين طورى به نظرم رسيد كه اين مطلب را خدمتتان عرض كنم. اسحاق كِندى گفت: خير، اين حرفِ تو نيست. بايد به من بگويى كه چه كسى اين حرف را به تو ياد داده است؟
من هم جريان را براى كِندى نقل كردم.
به او گفتم: من خدمتِ حضرت ابى محمد حسن بن على رفته بودم. ايشان اين مطلب را به من فرمودند. اسحاق كِنْدى گفت: اين مطلب بسيار روشن بوده است؛ من نمىدانم كه چطور از مطلبى به اين روشنى، غفلت كردهام؟ همين امر سبب شد كه اسحاق كِنْدى دست از نوشتنِ كتاب تناقضات القرآن برداشت و نوشتنِ اين كتاب را رها كرد.
حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام نامهاى به نيشابور براى اسحاق بن اسماعيل فرستادند. اين نامه در كتاب بحار الانوار نقل شده و حجم آن نزديك به دو صفحه است. تمام جملات اين نامه آكنده از مسائل اجتماعى، سياسى، اخلاقى و تربيتى است. آن حضرت، نامه ديگرى هم به على بن بابويه قمى نوشتهاند كه آن نامه نيز همين گونه است.
خليفه عباسى براى اينكه نگهبانان و زندانبانهاى حضرت عسكرى عليه السلام از جهت فكرى و اخلاقى تحت تأثير ايشان قرار نگيرند، از ميان مأموران خود، كسى را كه هيچ گونه عاطفه، احساس، شعور و فكر نداشت و از همه افراد خشنتر بود، به زندانبانى و نگهبانىِ امام حسن عسكرى عليه السلام مىگماشت.
در عين حال، اين زندانبانانِ خشن و سنگدل، پس از اينكه مدتى برخورد عملىِ امام حسن عسكرى عليه السلام را از نزديك مىديدند، به شدت تحت تأثير اخلاق و رفتارِ ايشان قرار مىگرفتند و دگرگون مىشدند.
هر كدام از نگهبانان حضرت پس از مدتى برخورد با ايشان، به فردى عابد، زاهد، خوش برخورد و خوش رفتار تبديل مىشد.
تا اينكه خليفه عباسى درمانده شد و به وزيرش گفت: من نمىدانم با اين مرد چه كار كنم؟
هر كسى را به نگهبانىِ او مىگمارم، پيرو و مريدش مىشود و در زندان، در نماز جماعت به او اقتدا مىكند.
خليفه عباسى چند تن از نگهبانانِ زندان را كه مريدِ حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام شده بودند، احضار نمود و آنها را تهديد به شديدترين مجازاتها كرد. آنها گفتند: هر چه مىخواهى بكن؛ ما دست از محبتِ ايشان بر نمىداريم.
فردى به نام «صفوان» را كه مرد بسيار خبيثى بود، به زندانبانىِ حضرت گماشتند. پس از مدتى كه او در زندان در خدمت حضرت بود، دگرگون شد و به يك مؤمنِ زاهد تبديل شد.
سران حكومت بنى عباس، صفوان را احضار كردند و به او گفتند: او به شما چه مىگويد كه اين قدر تحت تأثير قرار مىگيريد؟ صفوان گفت: من نمىدانم او به ديگران چه مىگويد، اما به من چيزى نگفته است؛ برخورد و رفتار و حركات و سكوت و دعا و نيايشِ او مرا تحت تأثير قرار داده است.
يكى از شكنجهگرانِ زندانِ ايشان نقل مىكند كه من هر گاه وارد سلول ايشان مىشدم، با خشونت و بد اخلاقى وارد مىشدم. بعضى اوقات كه من به سلول ايشان مىرفتم، ايشان در اتاق نبود و پس از من به اتاق مىآمد. هر گاه ايشان وارد اتاق مىشد، به من سلام مىكرد. رفتار و اخلاق حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام مرا تحت تأثير قرار داد.