مناسبتهاى اين هفته بسيار زياد است و من امروز نمىخواهم راجع به مناسبتهاى هفته چيزى بگويم. اما نمىتوانم در مورد استادِ علامه، شهيد آيت الله مطهرى حتى يك جمله هم نگويم.
براى خودم درست نمىدانم كه در باره شهيد مطهرى از جايگاه نماز جمعه هيچ چيزى نگويم. قبل از همه ما، شهيد مطهرى به فكر نماز جمعه بود. اولين كسى كه پيشنهاد كرد خدمت حضرت امام خمينى عرض كنيم كه نماز جمعه در ايران اسلامى برگزار شود و در اين راه، تلاش و كوششِ بسيار مىكرد، شهيد مطهرى بود.
شهيد مطهرى سرمايهاى بسيار بزرگ براى انقلاب بود. بعيد است كه فردِ ديگرى بيايد و بتواند جاى خالىِ او را پر كند. هر زمان مىگذرد و تاريخ به جلو مىرود، ما جاى خالىِ شهيد مطهرى را بيشتر احساس مىكنيم.
در حوادث و پيشامدهاى گوناگون در جاهايى كه نياز به كمك و يارىِ نيروى فكر و انديشهاى قوى و شخصيتهاى والا داريم، در آن موارد ما خلأ وجود شهيد مطهرى را با تمام وجودمان لمس مىكنيم.
خداوند انشاءالله شهيد مطهرى را با رسولِ خود و با مولى امير المؤمنين كه امروز به ايشان نسبت دارد و با ديگر پيشوايان بزرگ اسلام، محشور بفرمايد.
مجلس شوراى اسلامى مدارك دانشگاه آزاد اسلامى را تصويب كرد. من از اين مصوّبه خيلى خوشحال شدم؛ زيرا تعداد زيادى از بلاتكليفى خارج شدند. اين مصوبه تعداد بسيارى را از فشار و ناراحتى نجات داد. من اين خبر را اينجا عرض كردم تا اگر كسى هنوز آن را نشنيده و نگران است، از نگرانى نجات يابد.
ما بايد كارى كنيم كه علم و فرهنگ هر چه عمومىتر شود و بار آن بر روى دوش دولت نباشد. مشكلاتى هم كه در اين مسير براى ادارات، وزارتخانهها و مسئولان پيش مىآيد، بايد با تدبير حل شود.
افتخار ما در دنيا اين است كه عاكف و ساكن آستانه على عليه السلام هستيم. با وجود اين افتخار، ما در زندگى خود چند درصد از آنچه من در باره مكتب و سيره و سنت و راه و فكر على عليه السلام گفتم، پيروى مىكنيم؟
انقلاب اسلامى ما تا كنون چقدر توانسته است از مكتب و سيره على عليه السلام پيروى كند و آن را در جامعه متحقق سازد؟
من اكنون نمونههايى از سيره على عليه السلام را بيان مىكنم تا خودمان را با آن محك بزنيم و با آن تطبيق دهيم.
همچنان كه گفتم، يكى از مهمترين ابعاد سيره على عليه السلام عدل دوستى و حق دوستىِ على عليه السلام است. على عليه السلام در برخوردهاى مختلف با بيگانگان، دشمنان، مخالفان، دوستان و خانواده خود، حافظ و نگهبانِ عدالت بود. انقلاب اسلامى بايد عدلِ على عليه السلام را اجرا كند. آيا ما چنين كردهايم؟
ما تا كنون چقدر از عدالتِ على عليه السلام را در جامعه پياده كردهايم؟ در انقلاب اسلامى، مسئولان، وكلا، وزرا، معاونان وزرا، مديران كل و قضات از سوى والىِ عادل به ولايت رسيدهاند و همه بايد عادل باشند. آيا ما توانستهايم اين ضابطه را اجرا كنيم؟