[شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم پديدار شدهايد: امر به معروف و نهى از منكر مىكنيد ...]
در خطبه اول، به طور فشرده و خلاصه، سير حوادث را مرور مىكنم و مىكوشم با يك بازنگرى به برخى از مسائل انقلاب، جايگاه كنونى خودمان را در مسير حركت انقلابى مشخص كنم.
برخى افراد در شناخت پديدهها، جنبه مثبت آنها را نمىبينند؛ بلكه تنها جنبههاى منفىِ آنها را مىبينند و با دست گذاشتن روى نقاط ضعف، انتقادهاى خرد كننده ابراز مىكنند. عدهاى ديگر درست بر عكس گروه اول، تنها جنبههاى مثبتِ هر چيزى را مىبينند و با برجسته كردن جنبههاى مثبت يك پديده، آن را مطلق مىكنند.
اين دو روش شناخت، هيچ كدامْ انسان را به واقعيتها نمىرسانند و واقعيتها را به انسان نشان نمىدهند. اين روشها هر دو، به دور از انصافِ لازم در تحقيق و پژوهش هستند.
در تحقيق منصفانه، انسان بايد نقطه ضعف و قوت، زشت و زيبا و حق و باطل را با هم ببيند تا بتواند واقعيات را آنچنان كه هست، درك كند و بشناسد. تنها در اين صورت، انسان مىتواند برنامه زندگى خود را با روشنبينى و بر اساس واقعيات تنظيم كند.
ممكن است اين سؤال پيش بيايد كه ضوابط و ابعاد و قوانين حكومت اسلامى چيست؟ آيا اين ضوابط و ابعاد و قوانين، معيّن و مشخص هستند يا خير؟
در پاسخ مىگوييم: هر چند ابعاد و قوانين و ضوابط حكومت اسلامى به طور كامل، در يك كتاب و مجموعه، تدوين نيافته است؛ اما فرهنگ اسلامى داراى ذخايرى بسيار غنى از منابع و مآخذ و مراجع تحقيقاتى و پژوهشى است. آشنايان با روش استنباط قوانين و احكام اسلامى، مىتوانند با مراجعه به منابع شناختِ نظريات اسلام، پاسخ هر مسئلهاى را به روشنى بيابند.
اسلام براى انتخاب استانداران، كارگزاران، مشاوران، حقوق اقليتهاى مذهبى، پاكسازى ادارات دولتى و ...
ضوابط مشخصى دارد. خلاصه اين كه اسلامْ حكمِ هر چيزى را كه در تشكيل حكومتْ مورد نياز و كاربرد است، بيان كرده است.
قبل از آنكه به بررسى جامعه خودمان بپردازم، قسمتهايى از نهج البلاغه را برايتان مىخوانم.
حضرت امير المؤمنين على عليه السلام در نامه مشهور خود به مالك اشتر[2] مىفرمايد: