به اين منظور انجام مىدهند كه تعداد مخالفان جمهورى اسلامى را در ايران زياد كنند يا به اين منظور كه مردم را وادار سازند عليه حكومت اعتراض كنند و يا به اين منظور كه جنگزدههاى زيادى روى دست ما بگذارند.
اگر اينها در اين مدت نفهميدهاند، پس چه وقت مىخواهند بفهمند كه اين گونه جنايات، جز مقاومت بيشتر مردم و شدت عملِ بيشترِ رزمندگان هيچ نتيجهاى ندارد.
آفرين بر دزفول، بر اهواز، بر آبادان، بر ماهشهر، و بر آن انسانهايى كه زير بارانِ آتش مىمانند و انتظار شهادت مىكشند!
ما دقيقاً نمىدانيم جنگ چه موقع تمام خواهد شد. ما جنگ را شروع نكردهايم كه آن را تمام كنيم. ما يك امتى هستيم كه به خاك ما تجاوز شده، ما مردمى هستيم كه به استقلال ما تجاوز شده، ما مردمى هستيم كه به ما حمله و هجوم شده است.
ما از استقلال خود دفاع مىكنيم. مگر دفاع از استقلال و كيان، حدّ و مرز زمانى دارد تا بتوان گفت: من سه روز از وجود خودم دفاع مىكنم يا يك ماه از كيان خودم دفاع مىكنم! تا هنگامى كه تجاوز و ظلم هست، در يك ملّت مبارز، دفاع و مقاومت هم هست. (تكبير نمازگزاران)
ابرقدرتها و امپرياليسم جهانى، هنوز براى ما و انقلاب ما و منطقه ما و همسايگان ما جبهه درست مىكنند، هنوز شوراى هماهنگى درست مىكنند، كنفرانس سران درست مىكنند، مزدوران خود را دور خود جمع مىكنند و طرح مبارزه تصويب مىكنند.
آنها از شيطنت و خباثت خود دست برنداشتهاند. بنا بر اين، يك ملّتِ به پا خاسته انقلابى و آگاه هم نبايد از هدف خود دست بردارد. تا مستكبرين در دنيا وجود دارند و در كنار آنها، مستضعف و محرومى آه مىكشد، بايد مبارزه ادامه داشته باشد. (تكبير نمازگزاران)
بسيارى از عزيزان ما به شهادت رسيدهاند، برخى از عزيزان ما در جنگْ معلول شدهاند، بسيارى از مردمِ ما جنگزده و آواره شدهاند؛ امّا ما نه تنها متأسف نيستيم، بلكه به وجود اينها افتخار هم مىكنيم. متأثر هستيم؛ امّا متأسف نيستيم. ما به بنياد شهيد افتخار مىكنيم، اينها سند افتخار ما هستند، اينها هستند كه انقلاب اسلامى ايران را در دنيا به ثبت رسانده و به آن رسميّت دادهاند؛ درود بر آنها.
همه مردم از پير و جوان، زن و مرد، روستايى و شهرى، همگى با جان و دل مىگويند: تا تجاوز، ظلم، ستم و توطئه وجود دارد، مقاومت هم هست. (تكبير نمازگزاران)
آنچه به ما اميد مىدهد، وعده خداوند است. خدا به ما وعده كمك داده و فرموده است: