اكنون كه جنگ به اين مرحله و ضعفِ صدام رسيده است، شوراى امنيت قطعنامه صادر كرده و به طرفينِ درگير گفته است: سلاحها را بر زمين بگذاريد و به پشتِ مرزهاى بين المللى برگرديد. اسرا را مبادله كنيد و بقيه اختلافاتتان را انشاءالله بعداً سرِ ميز مذاكره، حل و فصل كنيد.
كدام عقل، كدام منطق و كدام ميزان عقلى اين راه را مىپذيرد كه صدام تا مىتواند بزند و خيانت كند و رذالت به خرج دهد و هر وقت كه خواست شكست بخورد، شوراى امنيت بگويد: هر دوِ شما به پشت مرزهايتان برگرديد. همين؟!
اگر هر كدام از اعضاى شوراى امنيت چنين جنگى در كشور خودشان اتفاق مىافتاد، آيا چنين قطعنامهاى را مىپذيرفت و حاضر بود آن را امضا كند؟ يا اين هم يك نوع فشار سياسى-/ تبليغاتى است؟
موضع ما اين است كه مىگوييم: ما در اين هفت سال، در صندوقخانه با يكديگر نجنگيديم و در پنهانى به يكديگر حمله نكرديم، بلكه در زمين و هوا و دريا با هم جنگيديم. خبرنگاران شما آمدند و از نزديك، جبهههاى جنگ را ديدند.
وسايل اطلاعاتىِ شما هم كار كردند.
اطلاعاتِ شما از اين جنگ، اگر بيش از ما نباشد، به اندازه ما هست. ما ادّعا مىكنيم كه شما همان گونه كه خودتان را مىشناسيد، متجاوز را هم مىشناسيد. چرا از گفتن و اعلام كردنِ نام متجاوز خوددارى مىكنيد؟
مگر ما از شما چه مىخواهيم؟ ما به شما مىگوييم: متجاوز را به دنيا اعلام كنيد.
بگوييد: جنگى در گرفت. فسادى به وقوع پيوست. اين همه خون ريخته شد. اين همه جوان كشته شد. اين همه ويرانى به بار آمد.
دنيا در آستانه انفجار بين المللى قرار گرفت.
حمله كننده و آغازگرِ اين جنگ، «صدام» بود.
همه حرفها را مىزنند اما آغازگرِ جنگ را حاضر نيستند اعلام كنند. مىگويند: نه، آغازگر جنگ را فعلًا نمىتوان اعلام كرد.
فعلًا شما سلاح را زمين بگذاريد و به پشت مرزهايتان برگرديد تا ببينيم بَعد چه مىشود.
خوب ما ديديم كه فلسطينىها سلاح را بر زمين گذاشتند و به خانههايشان برگشتند و بَعد چه اتفاقى افتاد. يعنى سرنوشت فلسطين و اسرائيل هنوز براى ما كافى نيست؟ آيا براى ما خوابِ صبرا و شتيلا را مىبينيد؟
حدّ اقلِّ انتظار ايران از شوراى امنيت براى اثبات حسن نيّت خود، دستِ كم، اين است كه يك قدمِ كوچك به جلو بردارد و متجاوز در جنگ را اعلام كند.
اگر شوراى امنيت، متجاوز بودنِ صدام در اين جنگ را اعلام كند، رازِ سر به مُهرى را كشف نكرده است و همه، حتى خود صدام هم قبول دارند كه آغازگرِ جنگ، صدام بوده است اما شوراى امنيت براى اثبات حسن نيّتِ خود بايد اين مطلب را به طور رسمى اعلام كند و اين حدّ اقلِّ حق و خواسته ماست.
اگر شوراى امنيت، از اعلامِ آغازگر جنگ، خوددارى كند و بگويد قطعنامه صادر شده را بايد به همان صورت بپذيريد و تقطيعِ آن ممكن نيست، در اين صورت، ما تكليفِ خودمان مىدانيم كه به اصول خود برگرديم و بر اساس اصول خود تصميم بگيريم.
ما تاريخ و فرهنگى مستقل از غرب داريم و از غرب، سفارش و توصيه و ديكته و دستور نمىپذيريم. ما نه از غرب ترسى داريم و نه از شرق. فرهنگ ما اسلام است و بر اساس آن تصميم مىگيريم و عمل مىكنيم.
(تكبير نمازگزاران)
اصول ما كه براى تصميمگيرى در مسئله جنگ به آن مراجعه مىكنيم، عبارتاند از: