مىخواست با يك دستْ مشكلات داخلىِ خود را حل كند، با دستِ ديگر به مقابله با دشمن پرداخت و پس از مقدارى تلفات و صدمات، توانست دشمنِ خونخوارِ بى رحم و بى منطق را از خاكِ خود برانَد.
وقتى كه صدام در جبهه شكست خورد، دست به جنايتِ جنگى و كارهاى ضدّ انسانى زد. شهرهاى مسكونى ايران را بمباران و موشكباران كرد. از بمبهاى شيميايى استفاده كرد. قطارها و هواپيماهاى مسافربرى را هدفِ حملاتِ خود قرار داد و به طور خلاصه، جناياتى مرتكب شد كه هيچ انسانى انجام نمىدهد.
با وجود تمام جناياتى كه نيروهاى بعثى مرتكب شدند، ملت ايران خسته نشد و دست از دفاع برنداشت. دشمن زبون و بى حيا تصميم گرفت كه جنگ را گسترش دهد.
در نتيجه، جنگ را به خليج فارس كشاند تا دنيا را در جنگ و نكبتِ خودش شريك كند و پاى همه را به اين جنگ بكشاند.
جمهورى اسلامى ايران از اينكه جنگ را به خليج فارس بكشانَد، خوددارى كرد و گفت: جنگ را گسترش ندهيد و اين منطقه آبىِ بين المللى را آلوده نكنيد و پاى اجانب را به ميان نكشيد. اما صدام، دامى گسترده بود و خود در آن دام گرفتار شده بود. او ديگران را هم وادار به جنگ كرد و گفت: يا صلح براى همه و يا جنگ براى همه.
از آغاز جنگافروزىهاى صدام تا كنون، متأسفانه دنيا تماشاگر بود بلكه بالاتر از آن، صدام را تشويق و حمايت مىكرد. در نتيجه گسترشِ جنگ از سوى صدام، تجمع نيروهاى فراوانِ آمريكايى در خليج [فارس] به وجود آمد. پاى ديگران هم به اين جنگ كشيده شد و اين جنگْ حالتِ انفجارى و بين المللى به خود گرفت.
در هيچ يك از مراحلِ جنگافروزىِ صدام، ايران مقصر نبوده است. اصلِ جنگ به ايران تحميل شده است. مسائل جنبىِ جنگ مانند گسترشِ جنگ هم به ايران تحميل شده است.
ايران در اكثر موارد فقط مقابله به مثل كرده است و هرگز در شعلهور كردنِ آتش جنگ، پا جلو نگذاشته است و همواره اين اصل را رعايت كرده كه فقط مقابله به مثل كند.
اگر تجمع نيروها در خليج فارس براى اين است كه ايران را بترسانند، بدانند كه ايران نمىترسد. ايران درسش را از دين اسلام فرا گرفته است.
پيامبر گرامى اسلام فرموده است: دلى كه در آن ترس از خدا باشد، از هيچ چيز ديگر نمىترسد و آن كه از خدا نترسد، از همه چيز مىترسد. ملت ايران، مسلمان است و از خداوند مىترسد؛ از هيچ چيز ديگر، حتى از اين همه تجمعِ نيرو در خليج فارس نمىترسد. (تكبير نمازگزاران)
صدام ادعاى صلح طلبى مىكند و فريادِ صلح طلبى بر آورده است. ايران به صدام همان جوابى را داد كه قرآن، آن جواب را خطاب به فرعون، نقل مىكند. آن جواب، اين است:
[آيا اكنون؟ و تو پيش از اين عصيان مىكردى و از مفسدان بودى.]
اى صدام! اكنون مىخواهى صلح كنى؟
پس از اين همه كشتارها، اين همه شهيد، اين همه مجروح، اين همه اسير، اين همه ويرانى، اين همه خسارت، اين همه گرفتارى براى ملت ايران و ملت مظلوم عراق، حالا مىگويى كه من صلح طلبم؟ اى محارب! مفسد! حالا وقتِ صلح است؟