علتش اين بود كه طرفِ ما صدام بوده و اگر با آمريكا روبرو شويم، جسارتِ جنگيدن را از دست مىدهيم؟ اگر سران آمريكا اين طور فكر مىكنند خيلى احمقاند.
(شعار نمازگزاران: «جنگ، جنگ، تا پيروزى»)
هر كس در اين هفت سال، جوانهاى سپاهى، ارتشى، بسيجى و ديگر نيروهاى مسلحِ ما را ديده باشد، فهميده است كه تسليم شدن، اصلًا در منطق ما وجود ندارد. (تكبير نمازگزاران)
ما بارها اعلام كردهايم كه خواهانِ امنيّت خليج فارس هستيم و سياست ما، حفظ امنيت خليج فارس به دست نيروهاى منطقه است. تنها عامل ناامنى خليج فارس، شرارتهاى صدام است. (تكبير نمازگزاران)
اگر ريگان با حرفِ منطقىِ ما قانع نشد و به خليج فارس لشكركشى كرد و با نيروهاى ما درگير شد، اسمِ كارِ ما چيست و اسمِ كارِ او چيست؟
در جنگْ شيرينى پخش نمىكنند و جوانها و رزمندگانِ ما كه در جنگ با آمريكا شركت خواهند كرد، گروهى از آنها، زخمى و اسير و شهيد خواهند شد. كشته شدن، مهم نيست. مهم اين است كه انسان در راهِ چه هدفى كشته مىشود.
اسم كار ما نبرد با آمريكا و دفاعِ مشروع و شرافتمندانه است كه اين امر، جزو وظايف اوّليّه انسانى و اسلامىِ ماست. ما به قيمت قطرات خون و پارههاى قلبمان، از وجب به وجبِ خليج فارس، دفاع خواهيم كرد.
(تكبير نمازگزاران)
اما ريگان در آن روزى كه در آمريكا، جنازههاى تفنگداران آمريكايى را به خانوادههايشان پس مىدهد، به آنها چه خواهد گفت؟ آيا ريگان به مردم آمريكا خواهد گفت كه براى جبرانِ رسوايىام در قضيه مك فارلين، بچههاى شما را به خليج فارس بردم، تا افكار عمومى آمريكا را از مشكلات داخلى منحرف كنم؟
آيا اين دليل براى توجيهِ به كشتن دادنِ جوانهاى آمريكايى، مردم آمريكا را قانع مىكند؟ آيا ملت آمريكا و مردم دنيا، اين دليل را مىپذيرند؟
ما آماده شهادتيم. دليل آن هم مانور امروز و اعزام هفتم تير ماه است. به نظر ما احتمالِ اين كه آمريكا بىعقلى كند و در چنين شرايطى نيروهايش را به خليج فارس اعزام كند، بسيار ضعيف است. رزمندگان ما سلاح به دست گرفته و نيروهاى مدافع خليج فارس را تشكيل دادهاند. (تكبير نمازگزاران)
دنيا بداند كه در هفتم تير، مدافعان خليج فارس اعزام مىشوند. تا هنگامى كه ما اين جوانها، اين صداهاى تكبير، اين نمازهاى جمعه، اين دعاهاى كميل و اين جبهههاى جنگ تحميلى را داريم، از پاى نخواهيم نشست. (تكبير نمازگزاران و شعار «مى جنگيم، مىميريم، سازش نمىپذيريم»)
ما به دنيا گفتهايم كه جنگ آفرين و متجاوز نيستيم و با آب و خاك كشورهاى ديگر كارى نداريم. همچنين اعلام مىكنيم كه به قيمتِ خون و پارههاى قلبمان از شرافت و استقلالمان دفاع خواهيم كرد.
در زمان رژيم سابق، در كشور ما، رفاه و عياشى و هرزگى وجود داشت. ما براى حفظ قرآن و دين و استقلالمان، آن وضع را به هم زديم. آيا ممكن است كه ايران انقلابى بنشيند و تماشاگرِ حضور نامشروع و يكهتازىِ ابرقدرتها در خليج فارس باشد و دست روى دست بگذارد؟ آيا چنين چيزى امكان دارد؟
ما از اكنون اعلان مىكنيم كه اگر به احتمال ضعيف، آمريكا به خليج فارس لشكركشى كند، مسئوليتش به عهده كسانى است كه تشنج آفرينى و بحران زايى مىكنند و امنيّت منطقه را به هم مىزنند. ريگان بداند كه ما لشكركشى آمريكا به منطقه را وارد شدنِ