من نمىدانم كه آيا مستكبران عالَم هنوز هم رويشان مىشود كه بگويند اين جنگ، برنده ندارد يا ديگر از گفتن اين حرف، خجالت مىكشند. آيا دنيا به خودش اجازه مىدهد كه به چنين مردمى بگويد:
ما نخواهيم گذاشت كه شما پيروز شويد؟
مگر دست شما است؟ عزّت و ذلّت به دستِ خداوند است و بعد از او هم به دستِ خودِ انسان است.
انسانى كه از عزّت و استقلالِ خود دفاع كند، چه كسى مىتواند او را ذليل و اسير كند؟
آرام آرام، مجلات غربى شروع كردهاند كه به شكست بزرگِ دولتهاى خود در اين جنگ و در مبارزه با نظام جمهورى اسلامى، اعتراف كنند. اخيراً يكى از مجلّات آمريكايى خطاب به دولت آمريكا نوشته است:
آمريكا اين قدر زحمت كشيد كه ايران را در بُعد نظامى، سياسى و اقتصادى شكست دهد؛ اما در هر سه مورد خودِ آمريكا شكست خورد.
در بعد نظامى، ايران در فاو پيروز شد.
در مهران پيروز شد. در عمليات كربلاى پنج پيروز شد. در فتح چهار پيروز شد.
پيروزى در عمليات فتح چهار بسيار مهم بود، اما به دليلِ همزمان شدن با بزرگداشت سالگرد 22 بهمن، به اندازه كافى روى آن تبليغ نشد.
در عمليات فتح چهار، نزديك نيمه شب، رزمندگان عزيز ما به استعداد يك تيپ، وارد عمق هفتاد كيلومترىِ خاك عراق شدند.
رزمندگان اسلام در اين عمليات، از فاصله دو سه كيلومترى با نيروهاى عراقى نجنگيدند، بلكه آن قدر جلو رفتند كه به جنگِ تن به تن با دشمن پرداختند.
هدف اين عمليات، تخريب يك مركز شنود و پخش پارازيتِ دشمن بود كه با موفقيتِ تمام انجام شد.
در اين عمليات، رزمندگان اسلام، 12 تانك دشمن را منهدم كردند. يك مقرّ گردان را به كلّى متلاشى كردند. پنجاه مقرّ ديگر را هم به آتش بستند و به چهار شهر عراق هم حمله كردند. در اين عمليات، حتى يك نفر از رزمندگان اسلام هم مجروح يا شهيد نشد و همه آنها به سلامت باز گشتند.
(تكبير نمازگزاران)
درود بر برادران عزيزى كه حماسه فتح چهار را آفريدند و چنين افتخارى را به ارمغان آوردند. عمليات فتح چهار، چنان ضربهاى به صدام زد كه او را ديوانه نمود.
صدام براى انتقام، حملههاى كور و بى نتيجه انجام داد. نتيجه آن حملهها چه بود؟
آيا نمازهاى جمعه خلوت شد؟ آيا سپاهِ حضرت مهدى عليه السلام راه نيفتاد؟
از يكى از خلبانهاى اسير شده دشمن، مطلبى را نقل مىكنم. من با دو واسطه، حرفِ او را براى شما نقل مىكنم. آن خلبان گفته است: صدام هر وقت به منطقه مىآمد، چندين ساعت در منطقه مىماند و هر بار كه به منطقه مىآمد، بهانههايى از افراد مىگرفت و يكى دو نفر را مىكشت. اين دفعه هم كه به منطقه آمده بود، همه افسرها را دور هم جمع كرد. هفتتيرش را بيرون كشيد.
ما هم ترسيده بوديم و با خود مىگفتيم:
الان يكى دو نفرمان را مىكشد.
اما صدام هفتتير را روى شقيقه خود گذاشت و گفت: اگر يك بارِ ديگر شكست بخوريد، من خودم را خواهم كشت. (تكبير نمازگزاران و شعار «صدام بجز خودكشى، راه دگر ندارد»)
سپس صدام گفته است: من تصميم خودم را گرفتهام، اگر تغييرى در اوضاع ايجاد شود، خودم را خواهم كشت. اما مبادا تسليم سپاهيان ايران شويد و من مىدانم كه شما هرگز تسليمِ