كه اگر دستِ شما با بمبها و سلاحهاى فوقِ مدرنْ پُر بود، راهپيمايىِ شما اين قدر شكوه و تأثير نداشت.
دنيا فكر مىكرد كه پس از هفت سال شهادت، خون دادن و ويرانىِ جنگ، شما حمايتِ خود از انقلاب را قطع كردهايد.
آنها شهرها، مدارس، بيمارستانها و مناطق مسكونىِ ما را با بمب و موشك مىزنند و خيال مىكنند در نتيجه اين جنايتها، شما دستهاى خود را بالا مىبريد و تسليمِ آنها مىشويد. اما راهپيمايىِ شما، دنيا را لرزانيد.
شما با اين راهپيمايىِ پر شكوه خود، مشت محكمى بر دهان ياوهگويان بين المللى كوبيديد.
شما در جريان اخبار رسانههاى گروهى هستيد. راديوهاى خارجى را گوش مىكنيد و مىبينيد كه چقدر لحنِ سخن گفتنِ آنها عوض شده است. هر گاه ما راهپيمايىِ چند ميليونى مىكرديم، آنها مىگفتند:
در ايران نيم ميليون يا سيصد هزار نفر راهپيمايى كردند. اما اين دفعه، آنها گفتند كه سه ميليون نفر در ايران راهپيمايى كردهاند.
مسئله مهم، كمّيّت نيست، روحيه بالا و مقاوم و صبورانه شما، آنها را متزلزل كرده است. (تكبير نمازگزاران و شعار «هيهات منّا الذّلّة»)
در روز چهارشنبه ديديد در هنگام راهپيمايى مردم به مناسبت 22 بهمن، حمله هوايىِ دشمن انجام گرفت.
پرواز هواپيماهاى دشمن، بر بالاى سرِ آنها و شليك پدافندها با صداهاى گوشخراش به سوى هواپيماهاى دشمن، جَوّ پر هيجانى را ايجاد كرده بود.
در آن موقعيت، اگر ده نفر نامنظم حركت مىكردند، تندتر راه مىرفتند يا فرار مىكردند، شايد دهها نفر زيرِ پا مىماندند؛ زيرا به دليل ازدحام فراوان جمعيّت، راه براى فرارِ كسى نبود، مگر اينكه كسى ديگران را زمين مىزد و از روى آنها حركت مىكرد.
اما با وجود اين، حتى از بينىِ يك نفر هم خون نيامد. معناى اين امر، اين است كه در تمام راهپيمايى، هيچ كس- حتى يك پيرمرد، يك پيرزن، يك مريض يا يك بچه هم- نترسيد.
اين ددمَنشىهاى دشمن، روحيه مردم را قوىتر مىكند. آن روز كه هواپيماها به راهپيمايى حمله كردند، نه تنها هيچ كس نترسيد، بلكه مردم هيجان و نشاط بيشترى پيدا كردند. حتى آنها هم كه خسته بودند و نمىتوانستند با صداى بلند شعار بدهند، با تمامِ قدرت فرياد مىزدند: ما بَهرِ شهادت آمدهايم.
من با خود فكر مىكردم كه امروز به شما چه بگويم؟ تصميم گرفته بودم از طرف همه مسئولان كشور به خاطر حضور دلاورانه شما در راهپيمايىِ روز چهارشنبه، از شما تشكر كنم.
خدا گواه است كه هنوز هم فكر مىكنم بايد از شما تشكر كنم اما خجالت مىكشم كه از شما تشكر كنم. كار بزرگى كه شما كرديد، جوابش آن نيست كه كسى بيايد اينجا و با زبان از آن تشكر كند. شما كارى بزرگ انجام داديد و خداوند هم به شما عزّت داد.
نقل مىكنند كه شب عاشورا وقتى امام حسين عليه السلام وفادارى و پايمردىِ ياران خود را ديد، وقتى ديد كه آنها براى رسيدن به شهادت، از يكديگر سبقت مى گيرند، فرمود:
خدايا! من در روى زمين و زير اين آسمان، يارانى باوفاتر و نيكوكارتر از ياران خودم، سراغ ندارم.
من هم فكر مىكنم اگر بخواهم از شما تشكر كنم بايد زبانِ حالِ حضرت امام و رهبرمان را بر زبان بياورم و آن اين است كه:
خدايا! من در زير اين آسمانِ نيلگون و روى اين زمينِ گسترده و پهناور، امّت و جمعيتى صديقتر، رشيدتر، شجاعتر و باوفاتر