داشتند كه فرصت پيدا نكردند تا آن را هم تبديل به ارز نمايند و از اين كشور خارج كنند.
اكنون اين افراد در خارج از كشور، طبق قانون، وكالتنامهاى تنظيم مىكنند و شخصى را به عنوان وكيل خود، معرفى مىنمايند.
آن وكيل هم با آن وكالتنامه مىآيد اموال غير منقول و طلبهاى شخصِ فرارى را تحويل مىگيرد و آنها را به ريال و سپس به ارز، تبديل مىكند و از ايران بيرون مىبَرَد.
اين مثالِ كوچكى بود كه من براى شما عرض كردم. ما از ابتداى پيروزى انقلاب تا كنون، با اين مشكل روبرو بودهايم.
در زمان حيات شهيد بهشتى رحمه الله و شهيد قدوسى رحمه الله به نوعى جلوِ اين گونه غارت شدنِ ثروت ملى گرفته مىشد. الان هم سعى مىشود به همان شيوه، جلوِ آنها گرفته شود.
به اين منظور، وقتى وكلاى اين افراد براى تخليه خانه، مراجعه مىكنند؛ به آنها گفته مىشود: به صاحبِ خانه بگوييد كه خودش بيايد. به همين طريق، وقتى وكلاى آنها براى ساير تصرفات در اموالِ فرارىها مراجعه مىكنند، به آنها گفته مىشود:
به صاحبِ مال بگوييد كه خودش بيايد و سعى مىشود كه به اين وسيله، جلوِ غارت بيشترِ ثروت ملى توسط آنها گرفته شود.
اما اين گفتنها و اين روشها، نمىتواند دائمى باشد؛ بايد براى حفظ منافع ملى و منافع مستضعفين در اين گونه موارد، قوانين مناسبى وضع شود. اين افراد از اين كشور، فرار كردهاند و بعضى از آنها حتى تابعيتشان را هم عوض كردهاند و تابعيتِ مضاعف دارند، يعنى هم تبعه ايران هستند و هم تبعه آمريكا يا هم تبعه ايران هستند و هم تبعه انگليس.
طبق قوانين كشور ايران، تابعيت مضاعف، غير قانونى است؛ اما اين افراد به كشورهاى غربى رفتهاند و بر طبق قوانين آنها تابعيتِ مضاعف گرفتهاند و بعضى از آنها در دادگاه لاهه عليه ما طرحِ دعوا كردهاند.
نتيجه سخنانم اين است كه براى تحقق حكومت مستضعفين، اگر فقط مسئولان كشور از طبقه مستضعف باشند، كافى نيست؛ بلكه بايد جهتگيرى و هدفگيرىِ قوانين نيز به سوى منافع مستضعفين باشد (تكبير نمازگزاران) اين امر، ركن و شرطِ دومِ تحقق حكومت مستضعفين است.
ركن سوم تحقق حكومت مستضعفين، اين است كه تمام حركتها و سكونها، بايد در جهتِ تقويت مستضعفين باشد.
بايد نمازهاى جمعه، قضاوتها، مسائل اجرايى، حركتهاى اجتماعى، نهادها و ارگانهاى دولتى، همگى وضعشان را عوض كنند و براى ريشهكن كردن استضعاف و از بين بردن فقر و پس گرفتن حقوقِ پايمال شده و نجات دادن اكثريت مردم از استضعاف و محروميت تلاش كنند؛ بايد همه حركتها در جهت منافع مستضعفين باشد.
خواسته ما و شما، دولت و مجلس، قواى سهگانه و همه ملت ايران، اين است كه در اين كشور، منافع محرومين و مستضعفين مورد توجه و حمايت باشد. ما هم مىگوييم:
حكومت اين كشور، حكومت مستضعفين است. با وجود اين، مردم مواردى را مىبينند، مىخوانند و درك مىكنند كه با آن شعار و حرفِ ما مغايرت دارد. من در ابتدا، بعضى از اين موارد را خدمتتان عرض مىكنم و سپس توضيحاتى در اين باره مىدهم.
يكى از مواردى كه در كشور ما صورت مىپذيرد و با حكومت مستضعفين، مغايرت دارد، تخليه اجبارىِ ساختمانهاى مختلف است كه با حكم دادگاه، انجام مىشود. بعضى از اين ساختمانها در اختيار مجتمعهاى فرهنگى، بيمارستانها، مجتمعهاى درمانى، ادارههاى دولتى و جنگزدهها قرار دارند.