راه اول: پيغمبر ديگرى كه پيامبرى و رسالتش به اثبات رسيده است او را تأييد و تصديق كرده و يا قبل از آمدنش علائم و آثارش را بيان نمايد.
يكى از وظايف پيامبران پيشين اين بوده كه پيروان خود را براى پذيرش پيامبران بعد آماده سازند، همان طور كه از جانب حضرت عيسى عليه السلام اين تأييد نسبت به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم انجام گرفته است[1]؛ چنانكه پيامبران بعد نيز دعوت پيامبران پيشين را تصديق و تأييد مىنمودند.
راه دوم: براى راستى گفتارش معجزهاى بياورد. «معجزه» عمل خارق العادهاى است كه پيامبر بدون استفاده از ابزارهاى مادى، قدرت انجام آن را دارد ولى در آن شرايط، ديگران از انجام آن عاجز هستند؛ همانند اژدها شدن عصاى حضرت موسى عليه السلام و نورانى شدن دست ايشان، زنده نمودن مردگان و شفاى كور مادرزاد توسط حضرت عيسى عليه السلام، سرد و خاموش شدن آتش بر حضرت ابراهيم عليه السلام، خلقت شتر حضرت صالح عليه السلام از ميان كوه، حكومت حضرت سليمان عليه السلام بر بادها و شياطين، و آوردن قرآن توسط پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم.
هر پيامبرى با معجزهاى از نوع پيشرفتهترين علوم زمان خويش مجهز بوده است تا ارتباط او با عالم غيب بهتر روشن گردد و دانشمندان آن عصر و زمان در برابر وى تسليم گردند و به حقانيت دعوت او اعتراف نمايند.
اين مطلب در حديثى از امام رضا عليه السلام به خوبى بيان گرديده است؛ وقتى از حضرت سؤال مىشود كه چرا هر پيامبرى نوعى از معجزه داشته است، حضرت مىفرمايند: در عصر موسى عليه السلام ساحران و جادوگران فراوان بودند، حضرت موسى عليه السلام عملى انجام داد كه همه ساحران در برابر آن