آمدن به خدا محتاج هستند در كمالات وجودى و صفات جمال نيز به او محتاجند، چرا كه همه مخلوقات نيازمند خالق و آفريدگار هستند. بديهى است خدايى كه خود خالى از صفات كمال باشد ممكن نيست كه همه اين كمالات را به مخلوقات عطا كرده باشد؛ مثلًا تا آب تر نباشد نمىتواند اشياء را خيس نمايد، و يا روغن اگر چرب نباشد نمىتواند چيزهاى ديگر را چرب نمايد.
2- اگر ذات خداوند كمالى را نداشته باشد موجودى محدود و محتاج خواهد شد كه براى رفع احتياجش نيازمند به ديگرى خواهد بود و در اين صورت صلاحيت خدا بودن را ندارد.
براى روشن شدن مطلب خوب است نياز و احتياج كه يكى از صفات سلبى خداوند مىباشد توضيح داده شود: در سوره توحيد (اخلاص) مىخوانيم:
«اللَّهُ الصَّمَد»
يعنى: خداوند غنى و بىنياز است. موجودى كه مىخواهد نياز ديگران را برطرف نمايد بايد خود محتاج ديگران نباشد و اگر محتاج چيز ديگرى باشد صلاحيت خداوندى را ندارد. اگر خداوند غنى از هر كس و هر چيزى شد ديگر نمىتواند جسم باشد و اجزاء داشته باشد تا انسان بتواند او را مشاهده نمايد؛ به خاطر اين كه هر جسمى احتياج به مكان دارد و اين كه خداوند بخواهد داراى مكان باشد معنايش اين است كه بدون مكان نمىتواند وجود داشته باشد! به علاوه هر جسمى مركّب از اجزاء است و براى
[1]- جامى، هفت اورنگ، سبحة الابرار، عقد چهارم، شماره 23