يكى از بيمارىهاى روحى و اخلاقى كه نياز به علاج و مداوا دارد مرض حسادت است؛ خطر اين خصلت شيطانى به گونهاى است كه خداوند به پيامبرش مىفرمايد: «اى رسول ما! بگو: پناه مىجويم به خداى فرزونده صبح روشن ... و از شرّ حسود وقتى كه حسادت مىورزد»[1].
وقتى كه خداوند به فردى نعمتى را ارزانى مىدارد انسان ممكن است در برابر او يكى از برخوردهاى زير را داشته باشد: 1- آرزو مىكند كه خداوند آن نعمت را از آن فرد بگيرد و خودش نيز كوشش مىنمايد تا به هر شكل كه شده آن نعمت از او گرفته شود؛ اين حالت بسيار ناپسند «حسد» نام دارد. به واسطه اين روحيه پليد، انسان بدون اين كه تلاش سازندهاى را درباره خود انجام دهد به تلاش و كوشش مخرّب درباره ديگران مىپردازد.
2- آرزو مىكند همانگونه كه خداوند به آن فرد و به ديگران آن نعمت را داده، به او هم بدهد؛ اين حالت را «غِبْطه» گويند. اين حالت قابل ستايش است؛ زيرا انسان را به تلاش و كوشش سازنده وامىدارد و هيچ اثر مخرّبى در اجتماع ندارد.
امام صادق عليه السلام مىفرمايند: «فرد مؤمن حسادت نمىورزد اما غبطه مىخورد، ولى منافق حسادت ورزيده و داراى روحيه غبطه نمىباشد.»[2]