چنانكه نمىگويند: شمشير كارىتر از عصا است، بلكه زشت بود كه اين جمله را با يكى از مسلمانها بفرمايد، بله گاهى اين جمله را به اشاره مىفرمود، زيرا آن حضرت برتر بود از اينكه خود را بكسى قياس و مانند نمايد، و در اينجا بجاى جمله لا أنا كأنت در فرمايش خود به اشاره فرمود: و لا المهاجر كالطّليق يعنى) و نه هجرت كننده (از مكّه به مدينه) مانند آزاد شده از بند اسيرى است (زيرا امام عليه السّلام همه جا و در هر حال همراه رسول اكرم بود، و معاويه در فتح مكّه بسبب غلبه با شمشير بنده شده بود و حضرت رسول بجهت اسلام آوردن بر او منّت نهاده از آزاد شدگانش قرار داد، چه آنكه اسلام نياورده مانند صفوان ابن اميّه و آنكه در ظاهر اسلام آورده مانند معاوية ابن ابى سفيان، و همچنين هر كه در جنگ اسير مىگشت بسبب فداء يعنى مال دادن براى رهائى يا بوسيله منّت نهادن آزاد مىشد طليق يعنى آزاد شده، خوانده مىگشت) و نه پاكيزه نسب مانند چسبيده شده است (كسيكه پدرانش معلوم و هويدا است مانند كسيكه بغير پدر نسبت داده شده نيست، ابن ابى الحديد در اينجا مىنويسد: مراد از اين جمله آنست كه آنكه از روى اعتقاد و اخلاص اسلام آورده مانند كسيكه اسلام آوردنش از ترس شمشير يا بدست آوردن دنيا بوده نمىباشد. علّامه مجلسىّ مولى محمّد باقر «رضوان اللَّه عليه» در مجلّد هشتم كتاب بحار الأنوار در ضمن شرح اين نامه مىفرمايد: ابن ابى الحديد در اينجا براى حفظ ناموس معاويه خود را به نادانى زده، و بعض از علماى ما در رسالهاى كه در باره امامت است بيان كرده كه اميّه از نسل عبد شمس نبوده، بلكه غلام رومىّ بوده كه عبد شمس او را بخود نسبت داده، و در زمان جاهليّت هرگاه كسيرا غلامى بود كه مىخواست او را بخود نسبت دهد آزادش نموده دخترى از عرب را باو تزويج مىنمود و آن غلام بنسب او ملحق مىگشت، چنانكه پدر زبير عوام به خويلد نسبت داده شده است، پس بنى اميّه از قريش نيستند، بلكه بآنان چسبيده شدهاند، و اين گفتار را تصديق مىنمايد فرمايش امير المؤمنين عليه السّلام در پاسخ نامه و ادّعاى معاويه كه ما فرزندان عبد مناف هستيم، باينكه هجرت كننده مانند آزاد شده، و پاكيزه مانند چسبيده شده نيست، و معاويه نتوانسته اين فرمايش را انكار كند) و نه راستگو و درستكار مانند دروغگو و بد كردار است و نه مؤمن و گرويده بدين مانند منافق و دو رو مىباشد، و هر آينه بد فرزندى است فرزندى كه پيروى كند پدر (يا خويشاوند) ى را كه گذشته و در آتش جهنّم افتاده (بد فرزندى هستى تو كه پيروى ميكنى از گذشتگانت كه بر اثر