خورد مىكنيم! پس (از اندرز ما) سرپيچى كردند تا اينكه جنگ برپا و استوار گرديد، و آتش آن افروخته و كار دشوار شد، و چون جنگ و زد و خورد ما و آنان را دندان گرفته و چنگالهايش را در ما و ايشان فرو برد (كارزارمان سخت گرديد و شكست را ديدند) در آن هنگام پذيرفتند چيزى را كه ما ايشان را (پيش از جنگ) بآن مىخوانديم، پس (از ما خواستند تا دست از جنگ بكشيم) دعوتشان را پذيرفته و به خواهش آنان شتافتيم تا آنكه حجّت (حقّانيّت ما) بر ايشان هويدا گردد و عذر براى آنها باقى نماند (خواهششان را پذيرفتيم كه بدانند منظور ما خونريزى نبوده و حقّ داشتيم با آنان بجنگيم، زيرا كشته شدن عثمان بهانه مخالفت و زد و خورد و حجّت براى آنها نبود) 3- پس هر كه از اينان بر اين سخن (كتاب خدا كه ما را بآن خواندند و ما هم پذيرفتيم) پايدار باشد او را خدا از هلاك و تباهى رهائى داده، و هر كه ستيزگى نموده به گمراهى خويش باقى بماند او بحال اوّل خود برگشته (پيمان شكسته) و خدا دلش را (با پرده غفلت) پوشانده، و پيشآمد بدى دور سر او چرخ مىزند (خلاصه، پيرو كتاب خدا نيكبخت و كسيكه آنرا پشت سر اندازد بدبخت و دچار عذاب الهىّ خواهد گرديد).