responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نهج البلاغه نویسنده : فيض الاسلام اصفهانى، على نقى    جلد : 5  صفحه : 1042

مَوَاضِعَهُ فَقَالُوا بَلْ نُدَاوِيهِ بِالْمُكَابَرَةِ فَأَبَوْا حَتَّى جَنَحَتِ الْحَرْبُ وَ رَكَدَتْ وَ وَقَدَتْ نِيرَانُهَا وَ حَمِسَتْ فَلَمَّا ضَرَّسَتْنَا وَ إِيَّاهُمْ وَ وَضَعَتْ مَخَالِبَهَا فِينَا وَ فِيهِمْ أَجَابُوا عِنْدَ ذَلِكَ إِلَى الَّذِي دَعَوْنَاهُمْ إِلَيْهِ فَأَجَبْنَاهُمْ إِلَى مَا دَعَوْا وَ سَارَعْنَاهُمْ إِلَى مَا طَلَبُوا حَتَّى اسْتَبَانَتْ عَلَيْهِمُ الْحُجَّةُ وَ انْقَطَعَتْ مِنْهُمُ الْمَعْذِرَةُ فَمَنْ تَمَّ عَلَى ذَلِكَ مِنْهُمْ فَهُوَ الَّذِي أَنْقَذَهُ اللَّهُ مِنَ الْهَلَكَةِ وَ مَنْ لَجَّ وَ تَمَادَى فَهُوَ الرَّاكِسُ الَّذِي رَانَ اللَّهُ عَلَى قَلْبِهِ وَ صَارَتْ دَائِرَةُ السَّوْءِ عَلَى رَأْسِهِ .

58 - از نامه‌هاى آن حضرت عليه السّلام است بمردم شهرها كه در آن سرگذشت خود را با مردم (شام در جنگ) صفّين بيان مى‌فرمايد

: 1- و ابتداى كار ما اين بود كه ما و اهل شام بهم برخورديم در حاليكه بحسب ظاهر پروردگارمان يكى و پيغمبرمان يكى و روش تبليغمان (در هدايت و رستگارى مردم) در اسلام يكسان بود، و ما از ايشان نمى‌خواستيم كه ايمان بخدا و رسولش را زياده كنند و آنان هم از ما اين را نمى‌خواستند، و (اگر چه در باطن «چنانكه در نامه شانزدهم گذشت» بخدا و رسول ايمان نداشتند، ولى در ظاهر) كار يكنواخت بوده و هيچ اختلاف و جدائى بين ما نبود مگر در باره خون عثمان، و (متّهم ساختن ما را بيارى كشندگان او كه) ما از آن دور و بآن آلوده نبوديم! 2- پس (چون باين بهانه موجبات جنگ را فراهم ساختند) گفتيم: بياييد امروز با خاموش كردن آتش فتنه و آرامش دادن بمردم چاره كنيم چيزى را كه پس از اين (ريخته شدن خون مسلمانان در كارزار) علاج و چاره نمى‌توان كرد تا كار استوار و منظّم گردد و ما بتوانيم حقّ را در مواضع آن بكار بريم، گفتند: (نه) بلكه ما چاره اين كار را به دشمنى و زد و

نام کتاب : نهج البلاغه نویسنده : فيض الاسلام اصفهانى، على نقى    جلد : 5  صفحه : 1042
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست