دانستهاند و همگی تصریح کردهاند که دومین رکن اساسی اسلام همان سنت پیامبر اسلام است و هرگز کتاب خدا، امت را از گفتارهای پیامبر اسلام بینیاز نمیسازد. ولی شگفتآور اینکه دکتر هیکل، نویسنده کتاب حیاة محمد، به طور ضمنی به طرفداری از خلیفه برخاسته و مینویسد: پس از واقعه، ابن عباس معتقد بود مسلمانان به واسطه ننوشتن مطلبی که پیامبر میخواست، چیز مهمی را از میان بردند، ولی عمر به عقیده خود باقی بود. زیرا خداوند در قرآن مجید گفته: ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ؛ ما در قرآن از «بیان» چیزی فروگذار نکردیم.» [1] اگر ایشان قبل و بعد از آیه را ملاحظه میکرد، هرگز چنین تفسیر ناروایی برای آیه نمیکرد و به تأیید خلیفه در برابر تصریح پیامبر معصوم برنمیخاست، زیرا منظور از کتاب در آیه، همان کتاب تکوینی و صفحههای هستی است و هر نوعی از انواع در جهان هستی، صفحهای است از کتاب صنع و همگی صفحههای کتاب هستی را تشکیل میدهند. وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ ثُمَّ إِلی رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ [2]؛ هیچ جنبندهای در زمین نیست و نه پرندهای که با دو بال خود پرواز میکند، مگر امت و جمعیتهایی مانند شما هستند. در کتاب چیزی را فروگذار نکردیم و همگی به جانب پروردگار خویش بازمیگردند. از اینکه قبل از جمله مورد استدلال، مربوط به خلقت جنبندگان و پرندگان و بعد از آن مربوط به موضوع حشر در روز رستاخیز است، به طور قطع میتوان گفت که منظور از «کتاب» در این آیه که چیزی در آن فروگذار نشده است، همان کتاب تکوینی و صفحه آفرینش است. گذشته از این، تازه اگر بپذیریم که منظور از کتاب در این آیه، همان قرآن مجید است، به طور مسلم فهم این کتاب به تصریح خود قرآن، به بیان و راهنمایی پیامبر نیاز [1]. حیاة محمد، ص 475. [2]. انعام (6) آیه 38.