responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ابدیت نویسنده : سبحانی تبریزی، جعفر    جلد : 1  صفحه : 741

با او دریافت که وی از کارآگاهان یهود است. فورا دستور داد او را دست‌گیر کرده به حضور پیامبر بردند. او وقتی به مرگ تهدید شد، همه اسرار یهودیان خیبر را بیرون ریخت. در نتیجه، معلوم شد که خیبریان پس از گزارش رهبر منافقان، «عبد اللّه بن سلول» روحیه خود را سخت باخته‌اند و هنوز از قبیله غطفان کمکی به آن‌ها نرسیده است.
نمونه دیگر از کسب اطلاعات: در ششمین شب جنگ، پاسداران ارتش اسلام یک نفر یهودی را دست‌گیر کرده خدمت پیامبر آوردند. پیامبر اوضاع و احوال یهودیان را از وی پرسید. وی گفت: اگر تأمین جانی دارم، بگویم. او پس از اخذ «تأمین» چنین گفت:
امشب دلاوران خیبر از دژ «نسطاة» به قلعه «شق» انتقال می‌یابند، تا از آنجا از خود دفاع کنند. شما ای أبا القاسم (کنیه پیامبر)! فردا دژ «نسطاة» را فتح می‌کنی- پیامبر فرمود: ان شاء اللّه- در زیر زمین‌های آنجا مقادیر زیادی منجنیق، ارابه جنگی، زره و شمشیر موجود است و شما می‌توانید با استفاده از این وسایل، دژ «شق» را سنگ باران کنید. [1] پیامبر، از این وسایل تخریبی استفاده نکرد، ولی اطلاعاتی که فرد دست‌گیر شده در اختیارش گذاشت جالب بود، زیرا نقطه حمله فردا را روشن ساخت و معلوم شد که فتح دژ «نسطاة» نیروی بیشتری نخواهد برد و باید در گشودن قلعه «شق» احتیاط بیشتری به کار برد.
همچنین در گشودن یکی از قلعه‌ها پس از سه روز معطلی، شخصی از یهودیان- شاید برای استخلاص جان خود بود- شرف‌یاب خدمت پیامبر شد و چنین گفت:
اگر یک ماه در این محل توقف کنی، هرگز دست بر آن‌ها نخواهی یافت، ولی من مجرای آب این قلعه را نشان می‌دهم و شما می‌توانید آب را به روی آن‌ها ببندید.
در روایتی آمده است که پیامبر با بستن آب به روی دشمن موافقت نکرد و گفت من هرگز آب را بر روی کسی نمی‌بندم تا از تشنگی بمیرند، [2] ولی در روایت دیگری


[1]. سیره حلبی، ج 3، ص 35.
[2]. ناسخ التواریخ، ج 2، ص 299.
نام کتاب : فروغ ابدیت نویسنده : سبحانی تبریزی، جعفر    جلد : 1  صفحه : 741
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست