بدون صحبت یاران جانی
محبّان را چه سود از زندگانی
به یاد روح آن یار گرامی
بیارم چند بیتی از نظامی
"شنیدستم که افلاطون شب و روز
به گریه داشتی چشمی جهانسوز
بپرسیدند از او کاین گریه از چیست؟
بگفتا: چشم کس بیهوده نگریست
از آن گریم که جسم و جان دمساز
به هم خو کرده اند از دیرگه باز
جدا خواهند شد از آشنایی
همی گریم من از روز جدایی"
"نوا" را جان شیرین بود "گلزار"
تن بی جان ندارد هیچ مقدار
2. ماده تاریخ مرحوم سیّد رضا بهشتی "دریا":
[1]
از رحلت "گلزار" گل گلشن جان
گلزار ادب گشت به یک باره خزان
"دریا" پی تاریخ وفاتش بسرود:
"گلزار جهان رفت به گلزار جنان"