خلقت، هر چند به سبب نروئيدن مو
در قسمتى از بدن كه بايد روئيده باشد.
(مسأله
1085) خيار عيب در جايى ثابت مىشود كه مورد معامله كالاى معين باشد و
معيوب در بيايد، ولى اگر معامله كلى باشد و فروشنده جنس معيوبى تحويل دهد، در
اينجا خيار نيست، بلكه فروشنده بايد آن را پس بگيرد و جنس سالم تحويلدهد و اگر از
تبديل آن خوددارى كند، خيار تأخير ثابت مىشود.
(مسأله
1086) آنچه در مورد معيوب بودن كالا گفته شد، در مورد معيوب بودن قيمت نيز
جارى است، و حق فسخ يا مطالبه تفاوت قيمت و يا الزام به تبديل آن- به تفصيلى كه
گفته شد- براى فروشنده ثابت است.
8-
خيار تخلّف وصف
(مسأله
1087) عنوانى كه در جنس و يا بهاى آن به عنوان يكى از دو پايه معامله مطرح
شده، اساس و معيار آن معامله مىباشد، پس اگر در آن تخلّفى حاصل شود، چنين
معاملهاى از اساس باطل مىباشد.
(مسأله
1088) اگر علاوه بر اصل عنوان، ويژگيهاى ديگرى مورد نظر طرفين معامله باشد
و معامله بر آن مبتنى باشد، اگر آن خصوصيّت در جنس يا بهاى آن نباشد، «خيار تخلّف
وصف» ثابت مىشود.
(مسأله
1089) اگر فروشنده بر سبزيجات آب بپاشد كه تازه جلوه كند، يا جنس خوب را
قسمت بالاى صندوق بچيند و جنس نامرغوب را در زير آن مخفى نمايد، در اين موارد و
ديگر موارد غَشّ و تدليس ثابت مى شود ومشترى خيار فسخ دارد.
9-
خيار تبعّض صفقه
(مسأله
1090) اگر پس از انجام معامله قسمتى از اجناس فروخته شده، غير قابل فروش
در آيد، مثل اينكه معلوم شود كه برخى از آنها وقفى بوده، يا برخى از ظرفهاى سركه،
مشروب بوده، در اينجا «خيار تبعّض صفقه» هست، يعنى هر يك ازفروشنده و خريدار
مىتوانند به جهت عدم امكان يكپارچه شدن معامله، آن را فسخ كنند و مىتوانند در
محدوده اجناس قابل فروش، و در برابر قيمت متناسب، آن را امضا كنند.