نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 3 صفحه : 198
ملائكه، در خدمت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و در همان شب مهمان حضرت سلمان بود، و هم با فاطمه زهرا عليها السلام در منزل خود بود. البته نه اين است كه حضرت با احاطه روحى بود، بلكه با ابدان متعدد در جاهاى متعدد حاضر بود و هر يك از ابدان حقيقةً بدون اشكال بدن شريف حضرت بوده است.
البته بعد از آنكه نفس قدرت كامله را دارا شد ممكن است بعون الملك الكريم هزاران بدن انشا كند و همه آنها بدن حقيقى نفس باشند، و نفس با هر يك مشغول كارى باشد بدون اينكه اشتغال به كارى در جايى او را از اشتغال به كار ديگرى مشغول كند. البته هيچ محال نيست، بلكه قضيه چنين است؛ چنانچه حضرت حق با اينكه وحدت شخصيه دارد در عين حال، تمامى ذرات عوالم امكان در حضور حضرتش منكشف و حاضر است و نحوه وجودشان حقيقةً حضور در محضر اقدس الهيه است و لا يشذّ شيءٌ عن علمه، بدون اينكه چيزى از چيزى او را شاغل باشد و به همين نحو حقيقت از كيفيت و وحدت و كثرت عالم پيش حضرتش حاضر است، بلكه اينكه نطق مىكنم- مثلًا- عين التعلق به اوست و بلكه «بسمعك يَسمع و ببصرك يُبصِر». و باز قائليم و قائلند چنانكه اخبار هم ناطق است حضرت امير در بالاى سر محتضرين از مؤمن و منافق حاضر مىشود، [1] البته چه بسيار جنگهايى اتفاق مىافتد كه روزى بيست هزار، پنجاه هزار نفر مىميرند و اكثر آنها در عرض هم در حالت احتضار هستند، و اين معنى در خصوص بعض ائمه هدى عليهم السلام هم وارد شده است. [2] آيا اين قضيه چگونه است؟ آيا غير از اين است كه بگوييم با ابدان منشئه متعدده حاضر مىشوند؟
و بالجمله: نبايد ما آنها را به خود قياس كنيم، ما اگر به مطلبى گوش بدهيم ديگر نمىتوانيم صحبت كنيم از بس كه نفس ضعيفى داريم، ولى آنها مثل ما نيستند، بلكه به قدرت الهيه بعد از آنكه نفس قوى شد قادر بر انشاى ابدان متعدد مىشود، و همه آنها