نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 94
لباب را قبض و قشور را رها مىكند و معناى انتزاع مفهوم واحد از كثرات واحد بالنوع، اين است كه گفته شد، نه آنچه رجل همدانى گمان كرد كه معناى انتزاع اين است كه در عالم شهود از اشياء يك چيز به نعت وحدت مأخوذ شود و از هويتهاى متعدده هويت واحده اخذ شود، بلكه انتزاع كه از نزع است و هو القبض به نحو دم قابض الارواح است. عقل و نفس قابضيت لباب داشته و در عالم عقل مقبوضات به جهت عدم تمايز، با هم منطبق و متحد مىباشند. اين است معناى وحدت نوعى و وحدت جنسى. پس طبيعت من حيث هو نه واحد است و نه كثير، نه عالم است و نه جاهل، نه معدوم است و نه موجود. و چون در مرتبه ذات عارى از هر لباسى بوده و داراى هيچ قيدى نبوده و بىلون است مىتواند الوان عوالم را قبول كرده و به كثرت افراد، كثير و به وحدت فرد، واحد و به عالميت افراد، عالم و به جاهليت فرد، جاهل و به موجوديت فرد، موجود و به معدوميت فرد، معدوم باشد.
برهان دوم رجل همدانى چنانچه ذكر شد، اين بود كه: دو شىء مستقل در عليت هنگام توارد بر يك معلول بسيط بايد باجتماعهما و به قدر جامع تأثير كنند؛ چنانچه اين معنى زبانزد هر محصل و مدرّسى است و كتب اصوليه و حكميه و كلاميه و استدلاليه از آن پُر است و اگر كسى منكر آن باشد به زور و جبر برهان آن را بر گردنش مىگذاريم و دست با قوت برهان، آن بار را بر او تحميل مىنمايد. با اين تفصيل كه اگر بگوييم: احدهما المعيّن در واقع مؤثر است، ترجيح بلامرجح است. و اگر بگوييم:
احدهماى غير معين مؤثر است، آن وجود ندارد. و اگر بگوييم: هر يك در جزئى از معلول تأثير مىكنند، خلاف مفروض است؛ چون معلول بسيط است. پس بايد بگوييم: قدر جامع بجامعيته الواحده مؤثر است و اين قدر جامع هم، در خارج موجود است؛ چون امر اعتبارى تأثير نمىكند و اثرات از حقوق حقّه وجود است نه اعتبار.
پس بايد به حكم برهان قائل شد كه قدر جامع بوحدته موجود و داراى اثر است.
اما جواب اين برهان، مقدمهاى لازم داشته و آن اين است كه انواع فاعلهايى كه در عالم است دو قسم است: فاعل بالحركه و فاعل بالالهيه:
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 94