نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 54
ليسية الممكن تنفي الثانية
رأساً كذا الاولى بقاءُ التسوية
و اما نمىتوان گفت ممكن داراى اولويت ذاتى است؛ چون نيستى ممكن و ماهيات اين معنى را ثابت مىنمايد؛ زيرا ماهيات به حسب ذات هيچند و مادامى كه بالعرض و به طفيل وجود در دار وجود داخل نشدهاند، شيئى از اشياء نبوده بلكه در صرافت نيستىاند، صاحبِ اثر، تقرر و عينيت نبوده و از شائبه تمام چيزها خالى هستند، حتى نفس آنها بر آنها صادق نيست؛ زيرا نفسى نيست، چون شىء نيستند. و لذا داراى اثر ذات و اثر ذاتى و اثر امكانى و اثر حاجتى نمىباشند.
و بالجمله: در وادى برهوت عدم، گياهى و سبزهاى و شاخهاى از ماهيات نيست و اگر چه ماهيات در عالم ذهن بر وجود تقدم دارند، و لكن تنها در تصور ذهنى است كه ماهيات را ديده و لباس وجود بر قامت آنها آراسته مىكنيم، ولى در خارج امر بر عكس است و مادامى كه وجود نباشد براى ماهيت بروزى نيست و تا وجود ماهيت را نشان ندهد براى احكام ذاتيه آن ظهورى نيست.
بنا بر اين: قبل از وجود ماهيتى كه مستدعى اولويت وجود و يا اولويت عدم باشد نيست. و همچنين اولويت غيريه اگر به حد وجوب نرسد، مطلقاً براى تحقق وجود موجود كافى نيست.
و بيان مطلب اين است كه: ممكن در حاقّ و وسط طرفين نشسته و شاهين ترازوى وجود و عدم نسبت به او يكسان است، تا به حد وجوب نرسد هر دو كفه ترازو در كمال تساوى قرار دارد و شاهين اين ترازو در دست عقل محاسب بوده و اين عقل مىگويد: اگر به روى يك شىء صد طريق عدم باز باشد و نود و نه تاى آن به دست فاعل و فيّاض بند گردد و يك راه باقى بماند، در حال اين ممكن اثرى نداشته. و عقل مىگويد: من شاهين ترازو را راست و در خط افقى مىبينم. مثلًا اگر اصلًا كارخانه برق در ايران نباشد، نسبت وجود برق در اين اتاق مثل آن است كه همه كارخانهها در جاى خود ثابت باشد، ولى دستى كه دراز شود و كليد برق را فشار دهد نباشد تا نور برق اتاق را روشن نمايد، اين دو در نظر عقل نسبت به وجود برق يكسان است، و ماهيت
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 54