نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 46
شاهدى ديگر بر مطلوب: مطارده عدم و وجود
و از شواهد ديگر اينكه: حدوث، عدم سابق و وجود لاحق است و چگونه مىتواند عدم سابق شرط وجود لاحق و فعلى باشد، در صورتى كه عدم شىء با وجود شىء معاند و مقابل و مناقض است؟ و چطور مىتواند شرط شىء مقابل و مناقض با او باشد؟ آيا مناقض شىء، مطارد او نيست و در عين حال كه چيزى مطارد است، چطور مقتضى خواهد بود؟!
و اگر گفته شود: عدم، شرط وجود مقابل آن نيست، بلكه شرط تأثير فاعل است.
پاسخ مىدهيم: اولًا: لازم مىآيد وجود حق اول، علت نباشد بلكه علت، آن شىء واسطه باشد.
ثانياً: تأثير فاعل، مقارن تأثر معلول و مفعول است به تأثيرى كه مقارن تأثر و موجوديت معلول است و معاند چيزى كه واجب است مقارن شىء باشد، معاند و منافى با شىء است و مقارنت معاند و منافى صحيح نيست؛ چون معاند مطارد است.
و اما طبق نظر ما كه مناط حاجت امكان است: امكان با وجود شىء جمع مىشود و مقابل آن نيست، بلكه امكان در مرتبه ذات، ولى وجود خارج از ذات است.
شاهد سوم: فقر ممكن در حال بقا
و از شواهد بر اينكه مناط احتياج امكان است، فقر ممكنات در حالت بقاست چنانچه سابقاً اثبات گرديد كه در هر آنى سايه مبدأ بايد بر سر موجودات باشد. ولى اگر مناط حاجت را حدوث دانستيم، بايد اين معنى را انكار كرد و قائل شد كه عالم در بقا به علت محتاج نيست؛ زيرا حين الوجود فى آن الاول حدوث تمام گشته و در آنات باقيه وجود آن مسبوق به عدم نبوده، بلكه مسبوق به وجود اول است، پس مناط حاجت كه حدوث است منتفى و در نتيجه حاجت منتفى خواهد بود.
به خلاف اينكه امكان را مناط حاجت بدانيم كه در اين صورت، لا اقتضائى به خط
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 46