نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 45
دانستهاند. [1] و به عقيده اشاعره صفات حقيقيه از قبيل حيات و قدرت لازم ذات احديت و زايد بر ذات مىباشند [2] و لذا قائل به قدم قدماى نُهگانهاند، چنانچه علما در خصوص قول به قدم صفات هشتگانه، به آنها تعريض نمودهاند، لكن نه از جهت قدم بلكه از راههاى ديگر مثل اينكه گفتهاند مستلزم تركيب است. و معتزله احوال لازمه قديمه براى حق اثبات كرده [3] و صوفيه به اعيان ثابته قائل مىباشند. [4]
و اينها به جهت دلايل توحيد از لوازم واجب الوجود نبوده و مانند زوجيت ثابته براى اربعه نيست، بلكه بذاتها ممكن الثبوت و با نظر به ذات اول تعالى واجب الثبوت مىباشند.
پس به اجماع فرق اهل حق و متصديان معرفت حقايق، تأثير، به سبق عدم مشروط نيست. چنانچه ايشان كه مىگويند اينها ممكن و داراى ثبوت ازلى است، به وجود اول تعالى نيز قائلند.
اگر گفته شود: كلام در افعال است و اينها افعال نيست.
مىگوييم: مناط اين است كه آيا حدوث، علت حاجت است يا امكان، و مقصود اين است كه ما اثبات كنيم دوام و ازليت و عدم سبق العدم، نمىتواند مانع استناد و قول به معلوليت شود. بنا بر اين اگر در اينها مطلب را عقلًا ثابت نموديم چون قاعده عقليه تخصيص بردار نيست، نمىتوانيد بگوييد: دوام در اينها مانع استناد نيست ولى در افعال مانع است.
و همچنين قول ما را كه مناط معلوليت، حدوث نيست، اثبات مىكند اينكه: براى ماهيت لازمى است كه مستند به اوست و زماناً از او متأخر نبوده و بين ماهيت و لوازم او زمانى متخلّل نيست با اينكه آن لوازم معلول ماهيت است.
[1] شفا، بخش الهيات، ص 488- 489 و 501- 509؛ اسفار، ج 6، ص 189- 227.
[2] المطالب العاليه، ج 3، ص 221؛ شرح مواقف، ج 8، ص 44- 45؛ شرح مقاصد، ج 4، ص 69- 70.