نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 350
كشف نمودند، بعد از اين گرچه انسان افراد ديگرى از نور را نبيند، قطع دارد كه قلم ازلى آن حكم را در ناصيه او نوشته است.
بنا بر اين: اگر عقل حكمى از احكام معلوليت را فهميد- مثلًا معلول لا بد بايد در پيشانى آن، اين حكم مكتوب باشد- مىتواند احاطه اجماليه به تمام افراد معاليل پيدا كند و لو در سلسله غير متناهيه، نظر آن تا به آخر نمىرسد، ولى بعد از آنكه به نحو قضيه حقيقيه به ذات افراد سلسله احاطه اجمالى پيدا كرد مىتواند به اين عبارت كه:
كل ما فى هذه السلسله محكوم بحكم كذا، حكم نمايد و مثل اهل رصد طالع همه افراد را ببيند. بعد از تمهيد اين مقدمه مىگوييم:
از احكام لازم و لا ينفك معلول اين است كه علتى داشته باشد به طورى كه معلول ربط به او و متقوم به وجود اوست، اگر علت منتفى شود، معلول هم منتفى خواهد بود.
پس در اين سلسله كه سلسله علل و معاليل مترتبه فرض شده است؛ گرچه غير از معلول اخير در صورتى كه سلسله از اين طرف مقطوع باشد همه ما فى السلسله جنبه عليت و معلوليت داشته، ولى ما جنبه معلوليت را تحت نظر گرفته و حكمى را كه از جنبه معلوليت در ناصيه او پيداست، مناط استدلال قرار مىدهيم.
بنا بر اين: كل ما فى السلسله به نحو قضيه حقيقيه، معلولند؛ چون طبق فرض، علتى كه معلول نباشد نيست و الّا سلسله به آنجا ختم مىشود.
و از احكام معلول اين است كه اگر علت آن نباشد، معلول منتفى مىگردد پس براى معلول يك علت فعلى لازم است- البته در جايى كه معلول فعلى است- و چون گفتيم:
تمام ما فى هذه السلسله به نحو عموم شمولى و استقرايى معلول است، پس بايد براى اين سلسله يك علت اولى باشد تا اين سلسله كه همه آن، معلول است به وجود او قائم باشد.
و بالجمله: وقتى به اين سلسله نگاه مىكنيم يا بايد در اينها يك علة العلل كه حكم معلوليت را در جبين او نخوانيم باشد، تا اينها به او قائم باشد و يا اگر در پيشانى همه اينها حكم معلوليت مكتوب باشد، بايد وراى اين سلسله چيزى باشد
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 350