نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 348
شيخ در الهيات شفا ذكر فرموده است. [1] و بيانى كه شيخ فرموده غير از بيانى است كه حاجى تحرير فرموده است. كأنّ حاجى در وقت خستگى آن را مرقوم نموده كه اصلًا بدون مفهوم به نظر مىآيد، علاوه بر آن: بيان حاجى در منظومه در سلسله محدود هم جارى است. بنا بر اين بايد سلسله محدود به طرفين هم محال باشد.
و بالجمله: ما فرمايش شيخ را در سلسله محدوده به طرفين ذكر مىنماييم تا مطلب روشن شود.
دليل وسط اين است كه: مثلًا سه انگشت خود را فرض نموده كه اوّلى علة العلل و دومى علت سومى و معلول اوّلى و سومى معلول دومى باشد، بدون اينكه علت براى چيز ديگرى باشد. پس دومى كه هم علت و هم معلول است وسط بوده و حكم وسط البته اين است كه طرف لازم داشته كه يك طرف بالا و يك طرف پايين بوده، يك طرف راست و يك طرف چپ داشته باشد. و از احكام وسط اين است كه صاحب طرفين بوده؛ چنانكه گفتيم دومى هم علت و هم معلول بوده، پس وسط است.
بنا بر اين اگر فرض كنيم كه آن سلسله يك علة العلل كه سلسله به آنجا ختم شود، نداشته باشد و تمام افراد سلسله، هم علت و هم معلول باشند، لازم مىآيد تمام علل و معلولات، اواسط بىطرف باشند و آيا وسط بىطرف معقول است؟!
پس وسط بودن سلاسل و طرف نداشتن از سوى بالا معنى ندارد. چنين وسطى كه طرف نداشته باشد خلاف عقل و خلاف معناى وسط است.
و اما حاصل فرمايش حاجى كه به عنوان محصول كلام شيخ ذكر فرموده اين است كه: هر چيزى كه هم علت و هم معلول است بالضروره وسط است؛ زيرا از آن رهگذر كه علت است، پايينتر از آن، معلول اوست و چون معلول است، بالاتر از آن علت اوست. پس اگر تسلسل علل الى غير النهاية باشد، البته سلسله غير متناهيه باز علت و معلول خواهد بود. اما اينكه علت است به خاطر اين است كه علت معلول اخير است و اما اينكه معلول است، به واسطه اين است كه تقوم سلسله به آحاد احتياج دارد و