نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 347
كه سابقاً از حدوث گذشت كه از جهت ازليت نامحدود است.
و بالجمله: بعد از آنكه بيان نموديم كه هر فرد از افراد سلسلهاى كه فرض شده است كه غير متناهى است، محدود به حدى بوده و چون سلسله غير از افراد نيست، به خاطر بقاى اين حكم بين تمام افراد، لازم است سلسله متناهى باشد و كشف مىشود كه خيال شده سلسله غير متناهى است و حال آنكه اين خيال بىموقع و خلاف واقع است.
البته گفته نشود: چيزى كه لا يتناهى است، چطور عقل افراد غير متناهى او را ديده است. زيرا در تعبير به احاطه كليه عقليه، به دفع اين توهم اشاره شد كه عقل محيط بسيط به شىء غير متناهى از سلسله ممكنات نيز احاطه دارد.
و از اينجا باز توهم نشود: كه چطور خود عقل غير متناهى است و چطور قدرت مخلوقات الهيه تناهى ندارد. زيرا ادله ابطال تسلسل در صورتى جارى است كه شىء بسيط نبوده و حقيقت مجرده نباشد و الّا ادله ابطال تسلسل در يك هويت بسيطه بدون تعدد و بدون عليت سلاسل جارى نيست، كما اينكه دليل تطبيق و دليل حيثيات در چيزى كه تعدد ندارد، جارى نيست.
بالجمله: مجراى دليل حيثيات، مثل دليل تطبيق آن صورتى است كه سلسله پيش ما از اول يا از آخر آن محدود بوده و يا من اوله الى آخره منقطع به حدى نبوده و ما در وسط نشسته و با دست راست به طرف راست و با دست چپ به طرف چپ اشاره كرده كه آن طرف محدود نيست و مقراض و قيچى گذاشته و مىبُريم و برهان تطبيق يا حيثيات را اعمال مىنماييم.
دليل وسط
و من دليل الوسط و الطرف
و من ترتّبٍ و من تضايف
از ادله ابطال تسلسل كه بعضى آن را اسدّ براهين شمردهاند [1] دليل وسط است كه