نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 34
است. [1] از آن جمله گفته است: احتياج ممكن به مؤثر يا در ماهيت است، كه ماهيت او را ماهيت قرار دهد و يا در وجود اوست، يعنى وجود او را وجود قرار دهد. اين هر دو مستلزم سلب شىء از خود و اثبات شىء براى نفس است كه محال است. و يا در اتصاف ماهيت به وجود يا وجود به ماهيت است، اتصاف هم امر عدمى است.
اما اينكه اگر چيزى ماهيت را ماهيت قرار دهد، سلب الشىء عن نفسه لازم مىآيد؛ چون معناى آن اين است كه مؤثر، ماهيت را به ماهيتى كه هست اعطا نمايد و لازمه اين سخن اين است كه ماهيت، ماهيت نباشد و مؤثر ماهيت را به آن ماهيت اعطا كند و اين مستلزم سلب الشىء عن نفسه است.
و همچنين اگر ماهيت را به ماهيت بدهد، و در آن تأثير نمايد تا ماهيت ماهيت شود و شىء را براى خود آن اثبات كند، اثبات شىء براى نفس لازم مىآيد، مطلب در وجود هم چنين است. نتيجه آنكه بودن جاعل مؤثر براى ممكن صحيح نيست. [2]
جواب شبهه اين است كه: اين مطالب درست است و جعل به نحوى كه گفته شد، جعل مركب مىشود. و لكن در جعل قول ثالثى است كه جعل بسيط است. [3] يعنى شىء را ايجاد نمايد نه اينكه شىء را شىء قرار دهد، مانند تصورات نفس كه تجليات نفس است، يعنى نفس اصلًا خود وجود را به متصورات خود اعطا مىكند، نه اينكه چيزى باشد و چيز ديگرى را به او بدهد.
[1] رجوع كنيد به: المطالب العاليه، ج 1، ص 91- 141؛ مباحث مشرقيه، ج 1، ص 219؛ و نيز: نقد المحصل، ص 111- 114.