نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 326
ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً»،[1] با كمال خوشنودى و به دلخواه محبوب، سفر را انجام داده و از نقطه مطلع خارج شده و به آن نقطه عود نموده و به طور استقامت در اسم اعظم الهى و لفظ جلاله «اللّه» كه راست بوده و هيچ اعوجاجى ندارد، داخل شدند. چنانكه حضرت رسول فرمود: «راه من مستقيم و راههاى ديگر كج و معوج است.» [2] زيرا بين دو نقطه، ترسيم نمودن بيش از يك خط مستقيم، محال است. پس آنكه رسيده شده و در هيچ مقامى توقف نداشته و حركت استكمالى را لا ينقطع در دو قوس نزولى و صعودى طى نموده است، انسان كامل است «ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى».
اين است كه براى ملائكه مقام معينى است كه: «و منهم قائم و منهم ساجد و منهم راكع». [3] يگانه موجودى كه براى سير آن حد و مقامى نيست انسان كامل است كه در اين قوس ترقى و استكمال، به گونهاى استعداد سير دارد كه مىتواند به مقامى كه به وهم تو نايد، برسد.
خدا بنى آدم را براى خودش خلق فرموده است، البته نه آن بنى آدمى كه نارس مانده است، بلكه آن آدمى كه سلامت مانده و «مطلع الفجر» شده است.
من و شما
«خلقتك لأجلي»
را ديدهايم و مىگوييم: ما لأجل اللّه خلق شدهايم، ولى ما غفلت كردهايم و فطرت را مستقيم نبردهايم و چون وقفه در اين عالم ترقى و استكمال محال است، پس ما حركت كردهايم ولى در شيطنت استكمال نمودهايم.
البته هر چيز ناقصى در حركت بوده تا كامل شود؛ زيرا توقف محال است، ولى ما در اين حركت شقى كامل در آمدهايم. ابو جهل هم ترقى كرد ولى در شيطنت.