نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 267
غير قابل و موهبت به شىء غير قابل تعلق نمىگيرد، لا من بخل من الفاعل بل لقصور فى المحل.
پس از اين عرايض معلوم شد: و لو جايى محل سير هيولى باشد و لكن اگر بدون تكميل استعداد، مستحق موهبت شد، باز در آنجا كلى منحصر در فرد خواهد بود.
چنانكه در فلكيات با اينكه طبيعت فلكى محتاج هيولاست؛ چون جسم است، الّا اينكه هر كلى منحصر در يك فرد است. و اما جواب اينكه چرا بعضى ماهيات محتاج ماده و بعضى در عروض وجود محتاج تخصص هستند؟ بايد در محل آن مطرح گردد.
و بالجمله: در عروض تشخص و زيادت وجود، امكان ذاتى و صرف هيولى كافى نيست، بلكه بايد مخصصات لاحق گردد تا اينكه هيولى و امكان استعدادى كه دو قابل بوده سير نموده و مراحل ترقى را به عبادت تكوينيه طى نمايند. البته چنانكه عبادت مقرب انسان در نزد پروردگار متعال است، شىء هم هر اندازه به وجود نزديك شده و از وجود ضعيف به مرتبه قوى ترقى نمايد به منشأ وجود نزديكتر مىگردد و وجود از آن وجود لا يتناهاى قوى و شديد كه نور على نور است منتشر شده و از اظلال اوست، «يَكادُ زَيْتُها يُضِيءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ».[1]
و بالجمله: اين قابلان به نُسُك تكوينى مستحق تشخصى بعد تشخصى و موهبتى بعد موهبتى مىشوند. «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها»[2] اين قسم از اشياء مثل مواليد است و نوع در اين قسم به بيانى كه گذشت، منتشر مىشود.
و ليس كلّي مع الجزئي
بنحوَي الإدراك بالمرضي
به مناسبت اينكه جزئى و متشخص قريب به يكديگرند و هر چيز جزئى لا بد بايد متشخص گردد؛ لذا متعرض بيان فرق كلى و جزئى شده فرموده است: نزد بعضى فرقى بين كلى و جزئى اشياء در حاقّ واقع و متن وجودات آنها نيست، بلكه انسان چون داراى دو نحو ادراك است: يك ادراك از راه عقل، و ديگرى از راه حواس، پس