نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 243
چون موضوع را تشخيص نداده است در عالم ذهن خيال مىكند كه ممكن است عالم مبدأ داشته باشد و ممكن است نداشته باشد. اين است كه به دور و تسلسل و براهين ديگر احتياج پيدا مىشود. و براى بعضى چيزها در ذهن به محض حضور آنها، بدون معطلى حكم به وجوب مىشود و انسان در عالم ذهن بدون انتظار، ثبوت محمول را براى موضوع واجب يا نفى محمول را از آن لازم مىبيند، كه اين وجوب و ضرورت موجب استغناء از برهان است. بالجمله: امكان در خارجيات مناط احتياج به علت تامه است و امكان ذهنى در ذهن مناط احتياج به برهان است.
بعد از بيان اين مقدمه گفته مىشود: ثبوت اجزاء ماهيات براى آنها مانند ثبوت ناطق براى انسان، در عقل بىنياز از برهان است. زيرا عقل بعد از آنكه حقيقت انسان را كه حيوان ناطق است دانست، به محض ملاحظه انسان و ناطق، بدون احتياج به برهان، در ذهن ناطق را براى انسان واجب الثبوت مىبيند. چنانكه باز ذهن در قضيه «الانسان انسان» بدون تأمل مىگويد: آن نسبت براى انسان واجب است به طورى كه احتمال اينكه انسان، انسان نباشد، نمىدهد.
چنانكه ثبوت اجزاء براى ماهيت در ذهن ضرورى و مستغنى از برهان است، در خارج هم بر فرض اينكه جعل به ماهيات متعلق باشد، با جعل ماهيات، اجزاء منجعل گشته و به علت ديگرى كه بعد از جعل ماهيت به جعلهاى ديگرى اجزاء را جعل نمايد، احتياج نيست. بلكه با جعل ماهيات اجزاء واجب مىشوند و چنانكه گفتيم وجوب، مناط استغناء است.
و الحاصل: اجزاء به عين جعل ماهيت، جعل شده و محتاج به جعل ديگر و سبب ديگرى وراى جعل ماهيت و سبب آن نيست. بعد از جعل انسان، انسانيت به جعل ثانوى، جعل نمىشود و هكذا ناطق به جعل ديگرى و با علت و سبب ديگرى جعل نمىگردد.
در اينجا اشكالى مطرح شده است و آن اينكه: انسان در خارج، بيش از اجزاء نمىبيند و كل، عبارت از عين اجزاء است در صورتى كه مىگويند: اجزاء بايد بر كل
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 243