نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 242
واجب الثبوت و اين محمول هم آغوش با اوست. و اگر ابيضيت را با اسود و سواد بسنجيم مىبينيم واجب است آنها ابيض نباشند و ابيض بودن آنها امتناع و استحاله دارد. اين است كه آنها در ابيض نبودن محتاج به سبب و جعل نيستند، بلكه من ذاتهما ان يكونا ليسا بأبيض، به طورى كه اگر آنها ابيض باشند از مقام ذات تجافى كرده و از ذات بيرون مىروند.
و اگر ابيضيت را با جسم بسنجيم مىبينيم هيچ امتناعى از اينكه ابيضيت براى او نباشد، ندارد و همچنين هيچ ابايى از اينكه اين وصف براى او ثابت باشد و بر او عارض شود ندارد، چنان طبع او آرامش دارد كه ابداً اقتضاى هيچ كدام از طرفين، يعنى ابيضيت و لا ابيضيت را ندارد. پس جسم اگر بخواهد ابيض شود؛ چون نسبت آن به اين محمول نسبت امكان است؛ لذا محتاج به علت و سبب است.
و هكذا اگر نسبت زوجيت را به عدد دو ملاحظه كنى، مىبينى نسبت وجوبى است و نسبت آن به عدد سه، نسبت امتناع است و زوجيت نسبت به مطلق عدد، مساوى الطرفين است و لو اينكه بگويى مطلق عدد در خارج يافت نمىشود.
بالجمله: اتصاف موضوعات به محمولات در خارج چنين است كه گفتيم، البته اگر عقد القضيهاى كه در خارج ايجابى يا امكانى يا امتناعى است به ذهن برده شود، ممكن است در عالم ذهن و عالم عقل، مواد قضايا انقلاب پيدا كند. مثلًا ممكن است ثبوت محمول براى موضوع در خارج ضرورى، ولى در عالم ذهن امكان باشد و در عالم ذهن كه انسان ملاحظه مىكند با قطع نظر از اينكه در نفس الامر و متن واقع چه نحوه است، نسبت محمول به موضوع را مساوى الطرفين ببيند. در اين مرحله است كه اين امكان در عالم ذهن مناط احتياج به برهان است. مثلًا گفتيم: ثبوت موجوديت براى ذات واجب الوجود در متن واقع ضرورى است و محال است كه ذات واجب الوجود در متن واقع نباشد، ولى چون انسان موضوع واجب الوجود را خوب تشخيص نداده و به حق موضوع احاطه پيدا نكرده، ثبوت موجوديت را براى او على السويه مىبيند و اثبات اين محمول براى ذات اقدس واجب الوجود محتاج به برهان است. مثلًا انسان
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 242