نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 241
محمول متصف باشد و گاهى به اين صورت است كه واجب است اتصاف هر گز در خارج متحقق نگردد.
على اىّ حال: در صورتى كه نسبت وجوبى باشد مناط استغناء از علت تامه محقق است. منتها استغناء در يك صورت از اين راه است كه فوق علل بوده و از شدت اوج رتبه، دست جعل به دامن آن نمىرسد، بلكه خودش علة العلل است و دست هيچ علتى به دامن كبريايى او نمىرسد و سلسله علل فقير و راهنشين نسيم عطاى اوست و در صورت ديگر از اين طريق است كه از غايت دنائت، دون تمام سلسله علل بوده و دست او به جعل نمىرسد. اين معناى امكان در ماهيات است. و اما معناى امكان در وجودات و مناط فقر در آنها، ربطى بودن آنهاست. و لو فعلًا ما همه وجود داريم ليكن وجود استظلالى و ربطى نه وجود استقلالى. چنين وجودى ديگر نسبت وجود و عدم به او مساوى نبوده بلكه او هم واجب الوجود است ليكن واجب الوجود بالغير. نسبت موجوديت به وجودات ضرورى است ولى بالغير، و يجب ان يكون الوجود الربطى ازلًا مع ذى الظلّ، بلى رتبه ذى الظلّ بر ظلّ مقدم است، اما به تقدم رتبى و طبعى نه تقدم زمانى.
نگويى كه من كى ازلًا بودهام؟ زيرا «من» اشاره به ماهيت توست و اما وجودات همچو شير و شكر با وجودات ديگر همدوش و هم آغوش بوده است.
و بالجمله: نه تنها در صورتى كه شىء را با وجود بسنجيم اين سه نسبت امكان و وجوب و امتناع پيدا مىشود، بلكه هر چيزى را كه با چيز ديگرى و با محمولى بسنجيم داراى يكى از اين جهات ثلاثه است و نسبت هر محمولى با اشياء عالم، يكى از نسب ثلاثه است. مثلًا اگر محمولى را كه ابيضيت است با اشياء عالم بسنجيم، مىبينيم نسبت ابيضيت به بياض وجوبى است و عقد قضيه، ايجابى است؛ چون در اتصاف بياض به ابيضيت هيچ انتظارى نيست، بلكه حق بياض اين است كه ابيض باشد به طورى كه اگر اين معنى وجود نداشته باشد و اين اتصاف در خارج محقق نباشد، بياض، بياض نخواهد بود و وجود او هر وقت بخواهد قدم در دايره هستى بگذارد، اين رنگ براى او
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 241