نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 236
امر بسيطى كه ذاتاً و وجوداً داراى بساطت است، مطابق باشد؟ [1]
قائلين به وحدت جواب دادهاند: صور متخالفه از اين بسيط به حسب اعتبارات و استعداداتى كه براى عقل به واسطه مشاهده جزئيات، مانند زيد و عمرو و بكر و بقر و غنم، حاصل مىشود انتزاع مىگردد. [2] زيد يك تكه وجود بسيط است، ماهيات مانند حيوانيت و ناطقيت در مقام ذات چيزى نبوده و در اين تكه وجود، ما بازاء ندارند، وقتى زيد را با چيز ديگرى مثل عمرو و بكر مقايسه مىنماييم، اگر وجه مشترك بين آنها ديديم، به واسطه اين مقايسه با غير، نوع انتزاع كرده و هكذا اگر زيد را با غنم مقايسه نموديم و وجه مشترك ديديم، جنس انتزاع مىكنيم به طورى كه اين جنس در مقام ذات ما بازاء ندارد. همچنين اگر بياض را در مقايسه با سواد ديديم، از اين قياس يك ما به الاشتراك تصور نموده، نام آن را لون مىگذاريم و چون سواد و بياض داراى دو وجود بوده و اثنينيت، موجب امتياز آنهاست؛ لذا از اين معنى چيز ديگرى انتزاع مىنماييم.
و الحاصل: اگر بخواهيم ذات اشياء را با كمال بساطتى كه دارند به قدر امكان معرفى كرده و در اذهان ديگران داخل نماييم، چارهاى نداشته جز اينكه به ذيل عناوين متمسك شويم بدون آنكه براى اين عناوين و مفاهيم در خارج مقام ذات باشد.
الّا اينكه چون ممكن است آن وجود بسيط را با چيزهاى ديگر مقايسه نماييم؛ لذا به عناوين و مفاهيم چنگ مىزنيم در صورتى كه در دنيا هنوز كسى حقيقة الوجود را درك نكرده و مفاهيم جز اوهام و اصطلاحات چيزى نيست. چنانكه ما كه اهل اصطلاح بوده و مىخواهيم مبدأ عالم را بشناسيم- البته ما اهل اينكه پشت پرده را ببينيم و خرق حجاب نموده و بالعيان و العين جمال محبوب را تماشا نماييم نيستيم، آنها كه اين اهليت را داشتهاند افراد مخصوصى بوده كه آمدند و رفتند- جز استمداد از
[1] رجوع كنيد به: شرح مواقف، ج 3، ص 70؛ شرح مقاصد، ج 1، ص 423؛ شوارق الالهام، ص 165.
[2] رجوع كنيد به: شرح مواقف، ج 3، ص 64- 71؛ شرح مقاصد، ج 1، ص 423؛ شوارق الالهام، ص 165.
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 236