نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 231
ملكوتى، ناطق، فقدانات را داخل كردهايم، در صورتى كه ناطق در تعريف كفايت كرده و «مع وحدته» جوهر و جسم و عنصر و نامى و حيوان است.
و اما براى اينكه شيئيت شىء به صورت آن است نه به ماده آن، باز يك قضاوت عرفى كه مورد حكومت عقل و قضاوت تمام شرايع و مذاهب هم هست، انجام مىدهيم:
اگر يك هسته خرمايى باشد، كسى به آن فعلًا نخله نمىگويد و صرف اينكه مدتها بعد، اين هسته زير خاك خواهد رفت و يك تنه نخله عظيم الجثه خواهد شد در هيچ مذهبى مجوز اينكه به اين هسته نخله بگويند، نيست. و هكذا اگر يك نخله عظيم الجثهاى باشد كه در او استعداد خاك شدن و خاكستر شدن هست، اين استعداد، هيولايى است كه اشراقيين [1] و متكلمين [2] آن را قبول نداشته و در شىء وراء صورت فعليه، به هيولى قائل نبوده ولى مشائين آن را به نحوى از برهان اثبات كردهاند. [3] و لكن باز صرف قوه و استعداد است، و حقيقت شىء به استعداد نبوده، بلكه به صورت فعليه است. تقوم اين نخله كه داراى صورت فعليه شجريه است، به اين صورت است نه به آن استعداد. اين است كه كسى به اين نخله خاكستر نمىگويد، و حال آنكه اگر شيئيت شىء به ماده و استعداد بود، لازمهاش اين بود كه گفتن خاك به آن صحيح باشد.
پس اين جسم به آن صورت جسميه و به آن مقدار طول و عرض و عمق قائم است؛ به طورى كه ماده بركنار و اجنبى از حقيقت جسميه است و جسميت شىء به آن صورتى است كه مشتمل بر مقادير ثلاثه است؛ به طورى كه اگر بيرون كردن آن اجنبى و غريب از حقيقت جسميه ممكن بود، در جسميت خالص مىشد، و مادامى كه آن اجنبى و غريب هست، در جسميت خالص نيست. لذا تمام اجسام اين عالم طبيعت، مخلوط بوده و در جسميت خالص نيستند به طورى كه چيز ديگرى نباشد. لذا اگر يك
[1] حكمة الاشراق، در مجموعه مصنفات شيخ اشراق، ج 2، ص 74- 82.
[2] كشف المراد، ص 150؛ شرح مواقف، ج 7، ص 33- 46؛ شرح مقاصد، ج 3، ص 53- 78.
[3] شفا، بخش الهيات، ص 318- 320؛ شرح اشارات، ج 2، ص 36- 47؛ التحصيل، ص 312- 320.
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 231