نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 221
نموى مشهود گشته است و الّا نمو هم حركت بدن و بسط اجزاء اصليه و دراز شدن قد است، منتها بس كه اين حركت ضعيف است، از ما پنهان است. اما اگر قدرى ترقى نموده و به اندازهاى كه ما آن حركت را احساس كنيم رسيد، گمان مىكنيم تازه نفحه حركت لمسى با دم عيسوى در آن دميده شده است.
و بالجمله: وقتى حركت آن به حدى كه در حقيقت بالاترين مرتبه كمال نمو است رسيد، در نظر ما مشهود گشته، و حد كمال حركت به درجهاى مىرسد كه حرارت باعث بسط وجود آن مىشود به طورى كه حركت بسطى آن معلوم و مشهود ماست.
بعد از آنكه حركت لمسى معلوم گشت و آهسته آهسته شدت گرفت، قواى ديگرى كه مرتبه كماليه قوه لمس است، مانند ذائقه و شامه و سامعه ظاهر گشته تا به حد كمال حيوانى مىرسد و اگر اين مرتبه حيوانى هم، حد ناقص خود را از دست داده و رو به ترقى بگذارد، موجود كامل عالم طبيعت، يعنى وجود انسانى خواهد شد.
پس انسان جامع كمالات است؛ به طورى كه كمال نباتى و كمال حيوانى و كمال جمادى و كمال معدنى، در اصل حقيقت آن موجود است و يك هويت كاملهاى است كه فاقد نواقص حدود ما قبل است؛ به گونهاى كه يك شىء بسيط است و آن عبارت از يك پارچه فاقد نقص سلاسل مادون است.
و چون گفتيم در هر مرتبه از ترقى، حقيقت مرتبه سابقه تكميل شده و جهت نقص حدى از بين مىرود، پس انسان در مرتبه انسانيت به حقايق سلاسل ما قبل و آنچه آنها به آن متقوم هستند، متقوم است، منتها تقوم به حقايق سلسلههاى قبل در مرتبه انسان به گونه كاملترى است. بنا بر اين حقيقت انسانى به صورت اخيره انسانى است لا غير. و آنچه قبل از اين صورت اخيره انسانى است، در اصل حقيقت با او شريك است، منتها با داشتن يك جهت نقصى كه از حقيقت «ما به الشىء» خارج است. و آن جهت نقصى كه از حقيقت «ما به الشىء» خارج است، در مقام تعريف شىء ذكر مىشود؛ زيرا مرتبه حقيقت، با آن نقص و حد، خوب معلوم مىشود.
پس اگر انسان غفلت نكند، بيش از يك وجود نمىبيند و قائل به مغايرت نمىشود.
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 221