نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 191
به شرط اينكه تنها باشد به طورى كه تمام چيزهايى كه مقارن با اوست زايد بر آن باشد تصور مىشود. پس ماهيت براى اين مجموع جزء و ماده مىشود كه در هر دو وجود، يعنى وجود ذهنى و وجود خارجى بر مجموع مقدم است؛ زيرا جزء در همه مراحل مقدم است و حمل جزء بر مجموع ممتنع است؛ چرا كه شرط حمل كه اتحاد در وجود است منتفى است و بعضى اوقات ماهيت لا بشرط اخذ مىشود، يعنى معناى ماهيت با تجويز اينكه «وحدها» باشد و با تجويز اينكه «وحدها» نباشد. يعنى چيز ديگرى با او مقترن شود تصور مىشود. در اين صورت هم بر مجموع و هم بر خودش به تنهايى حمل مىشود. بنا بر اعتبار اول نمىتوان گفت: «الحيوان الناطق حيوان» و به آن ماده گويند، و لكن بنا بر اعتبار دوم مىتوان گفت و به آن جنس گويند. [1]
توضيح پيرامون عدم تحصل جنس و تحصل فصل
سپس براى اينكه معناى متحصل و لا متحصل و اينكه مىگويند جنس لا متحصل و فصل متحصل است و معناى اينكه مىگويند ماهيت لا بشرط گاهى متحصل و گاهى لا متحصل است معلوم شود، مىگوييم: چنانكه سابقاً ذكر شد قضاياى منطق نقشهاى است كه از دستگاه تكوين حقيقى اشياء برداشته شده است، فلذا مىگوييم: نزاعى بين مشائين و ديگران واقع شده است؛ كه مشائين به جوهرى وراى صورت در اصل عالم طبيعت قائل شدهاند، [2] يعنى علاوه بر جوهرى كه جسم مطلق، يعنى «صورة جوهرية ممتدة قابلة للابعاد الثلاثة» كه يك قسم جوهر است به جوهر ديگرى كه آن را هيولاى اولى گويند، قائل شدهاند كه آن، صرف القوه و عين القوه است و آن جوهر بذاتها قابل تحصل نيست؛ چنانكه صورت جوهريه جسميه نيز بذاتها قابل تحصل نيست. و تا اين صورت جسميه كه مقوم و قيوم آن هيولى است، صورت مخصوص ديگرى را
[1] رجوع كنيد به: شفا، بخش الهيات، ص 403؛ شرح اشارات، ج 1، ص 76- 77؛ اسفار، ج 2، ص 16- 18.
[2] شفا، بخش الهيات، ص 318- 322؛ شرح اشارات، ج 2، ص 36- 47؛ اسفار، ج 5، ص 77- 119.
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 191