نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 190
مخفى نماند: آن ماده در اين مرحله عين شجر بوده و اين صورت شجريه عين مادهاى است كه در اين مقام به فعليت رسيده است.
پس با نظر به اين معنى بايد گفت: ماده لا بشرط است، تا از اتحاد با اين صورت ابا نداشته باشد؛ چنانكه در واقع ابا نداشته كه شجر شده و فعليت به خود گرفته است.
و اين ماده كه بالفعل شجر است اين قوه را كه جزء بدن حيوانى گردد يا خاكستر شود يا خاك گردد داراست، و لكن فعلًا نمىتواند با صورت ترابيه متحد شود؛ چون با مقام فعليت آن منافى است؛ زيرا قوه و فعل با هم در يك مرتبه فعليت پيدا نمىكنند، بلكه تا ماده مقام فعليت را از دست ندهد به آنچه قوه او را داراست و ممكن است به او برسد، نمىرسد. پس اين ماده به ملاحظه مقام فعليت آن، بشرط لاست، يعنى به شرط اين است كه به آنچه قوه او را داراست بالفعل نرسد. و همين طور ماده در حيوان با آن مقام فعليتى كه به خود گرفته، يعنى حيوان شده و با صورت حيوانى متحد بوده و از انسانيت منحاز است، فرض شده و نسبت به انسانيت بشرط لا محسوب مىشود و با اين نظر به او ماده گويند. ولى با نظر ديگر، يعنى ماده را با قطع نظر از اين مقام فعليت، تا صورت انسانى با او متحد شود جنس خوانند. اين است كه مثلًا حيوان را نسبت به انسان جنس گفته و نسبت به ما قبلش، يعنى صورت نباتيه و جسم مطلق، فصل گويند.
از اين بيانات معناى عبارت حاجى كه فرمود: «و الثان من معنيى بشرط ...» معلوم مىشود.
حاصل آنكه: معناى ثانى بشرط لا اين است كه ماهيت «وحدها» اخذ شود به طورى كه اگر چيزى با او مقارن باشد عدم آن چيز از حيث اينكه در ماهيت داخل باشد، اعتبار شود. بلكه آن شىء مقارن از حيث اينكه امر زايد بر ماهيت است، اعتبار شود به طورى كه از ماهيت و آن مقارن، مجموعى حاصل شده كه ماهيت به اين اعتبار بر آن مجموع صدق نكند. مثل اينكه حيوان براى شىء مجموع، به عنوان ماده و جزء مأخوذ باشد و جزئيت آن آشكار گردد.
چنانكه شيخ گفته است: گاهى ماهيت بشرط لا شىء اخذ مىشود، يعنى معناى آن
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 190