نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 187
حيوانى به تمناى منزل حيوانى و منى انسانى به اميد مرتبه انسانى، هر يك همزمان قدم به جلو گذاشته، دوش به دوش هم در جاده كمال به راه مىافتند. بذر هنگامى كه وليجه روح نباتى يافت از حركت ايستاده و وقتى در بوستان شجريت، برگ سبز از داخل دانه سر بيرون نمود و به آرزوى خود رسيد، حالت وقفه اوست.
ولى رفيقان ديگر چون اين منزل، مطمح نظر آنها نبوده تا اين منزل با بذر همراهى كرده ولى در آنجا با او وداع نمودهاند. اگر چه آنها هم از اين مرتبه نسيم فيض يافته و نفحه روح نباتى در آنها دميده شده است، ولى چون گداى اين مرحله نبوده، بلكه سائل پر طمعى بودهاند؛ اين عطيه را گرفته و بدون توقف باز حركت نموده و بعد از طى اين مرحله، نسيم صباى فيض باز وزيدن گرفته، دعاى يكى از دو رفيق مستجاب شده و بدون خطر به سرمنزل حيوانى رسيده و اين صورت و لباس را كه عطيه و موهبتى است در بر گرفته و چون شير و شكر آميخته گرديده و با محبوبى كه آرزوى آن را داشت پيوند برقرار كرده است. هنگامى كه اين وقوف اتفاق افتاد، ديگر رفيق با او وداع كرده و آن بيچاره بس كه طالب كمال است و داراى همت عالى است، به تنهايى در راه مقصود قدم برداشته تا به سلامت به منزل رسيده است. اللهم ارجع المسافرين الى اوطانهم سالمين غانمين؛ خدايا اين مسافرينى كه به منظور رسيدن به آخرين نقطه عالم، از وطن آواره گشته، پى تجارت و تحصيل كمال آمدهاند و در نقطه ظلمانى عالم طبيعت وارد شدهاند و مىخواهند به منزل برگردند، از شر راهزنان و دشمنان نگه دار تا مجدداً ببينند كه در وطن با جمال محبوب محو گشتهاند.
و بالجمله: عنان كلام را عطف به ما سبق نموده و مىگوييم:
آن سه رفيق كه در يك صورت و يك لباس بودند حركت كرده تا به سر منزل مقصود رسيدند؛ تا صورت آنها به حد وقوف نرسيده و آنها به صورتى كه مرامشان هست نرسند، صورت سابق را لا بشرط گويند؛ زيرا اگر لا بشرط نبود در حد ذات و متن واقع نمىتوانست با صورت ديگرى جمع شود. البته صورت منويت بايد لا بشرط بوده تا بتواند با صورت نباتى جمع شود و اگر
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 187