نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 181
داريد كه شما انسان موجود هستيد؟ و آيا شك داريد كه نوه شما يا پسر شما انسان معدوم است؟ و حيث اينكه ديديم شما انسان موجود هستيد و پسر شما انسان معدوم است پس عقل در عالم عقلانى خود مىبيند كه در نفس الامر، اصل ماهيت انسانى قابل وجود و عدم است.
بنا بر اين بر ماهيت حيوان ناطق كه ماهيت انسانى است سه حالت طارى مىگردد:
وجود و عدم و قابليت موجوديت و معدوميت. نگوييد كه ماهيت يا موجود و يا معدوم است و ديگر شق ثالث ندارد. چون مىگوييم: منظور از شق ثالث شيئى كه يأكل و يمشى فى الاسواق نيست، بلكه نفس الامريت داشته و عقل هر عاقلى كه چشم باز كند، در عالم اعتبار خود، اين حالت را در ماهيت مىبيند. و لذا منطقيون در مقابل ارائه هر يك از اين حقايق نفس الامريه تعبيرى آوردهاند.
وقتى حالتى از حالات ماهيت را چنين ديدهاند كه ماهيت محل طريان وجود است و خواستهاند آن را ارائه داده و بفهمانند، گفتهاند: ماهيت بشرط شىء است، يعنى وجود بر او طارى است. و وقتى حالتى از حالات او را چنين ديدهاند كه عدم بر او طارى است، گفتهاند: ماهيت بشرط لاست، يعنى عدم بر او طارى است و وقتى حال ماهيت را چنين ديدهاند كه قابل است براى اينكه محل طريان وجود و عدم باشد، گفتهاند: ماهيت لا بشرط است، يعنى قابل طريان وجود و عدم است. پس اصل مقسم، يعنى آنچه اين اعتبارات ثلاث روى او آمده، ماهيت است. عقل در نظر اوّلى در مقام تفتيش از حقايق عالم به ماهيت نظر كرده و پس از آن ديده است حالات ثلاثه بر او طارى مىگردد، آن را به مناسبت اين حالات تقسيم نموده است.
پس آنچه معدوم مىشود و آنچه موجود مىشود و آنچه قابليت وجود و عدم دارد، اصل ماهيت است كه مقسم است.
بنا بر اين: از بيان ما ظاهر شد كه نه ماهيت بشرط شىء موجود است و نه ماهيت بشرط لا و نه ماهيت لا بشرط، بلكه اينها قيودى است كه عقل به واسطه مطالعه متن واقع اعتبار كرده است.
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 181