نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 179
متوغل است. و در مقابل آن، به جنسى كه فوق اجناس عالم طبيعت است جوهر گفتهاند. پس خواستهاند از اين هيولاى اولى كه در غايت ابهام بوده و ماده عالم طبيعت است با لفظى حكايت كنند؛ بعد از آنكه به متن واقع نظر كرده و اين مبهم ابسط را ديدهاند با لفظ جنس آن را بيان نمودهاند.
سپس وقتى كه اين مبهم به اولين صورت درآمد و لباس اوّلى كه در بر كرده صورت جسميه، يعنى قابل ابعاد ثلاثه بودن است كه اين هم مبهم است و آن مادة المواد بعد از آنكه اين پيراهن را به تن كرد، نمىتواند با اين صورت موجود باشد، بلكه صورت ديگرى لازم دارد و آن صورت عنصريه است، كه آن مادة المواد بايد به يكى از صور عناصر اربعه قائم باشد تا جاى پاى خود را در صفحه عالم طبيعت محكم كند- منتها بنا بر قول قدما عناصر چهار تاست: آب و آتش و خاك و باد، [1] و به قول اخواننا المتجددين بيشتر از آن است- وقتى كه لباس صورت يكى از اين عناصر بعد از صورت جسم مطلق به مادة المواد پوشيده شد، مادة المواد به صورت عنصر آبى و يا نارى در عالم جلوهگر شده و از اينجا، يعنى به واسطه تلبس به صورتى، فصل توليد مىشود.
و همچنين بعد از اين صورت، اگر به واسطه اختلاط عناصر و شكسته شدن صورت هر يك از عناصر به واسطه صورت ديگر، صورت ديگرى پيدا شد، آن را صورت معدنيه گويند و لذا معادن موجود مىشوند و باز به واسطه اين صورت معدنى، فصلى براى آن مادة المواد حاصل مىشود و همچنين صورت نباتيه و حيوانيه كه در هر مرحله با تلبس به صورتى، فصلى حاصل مىگردد تا آخرين مرتبهاى كه اين مادة المواد در عالم طبيعت از سرمنزل ابهام تام، حركت كرده و از قوه محضه به فعليات داخل شده، به مرتبه تعيين تام عالم طبيعت رسيده، صورت انسانى بر او عارض مىشود كه اين صورت انسانى فصل الفصول عالم طبيعت است.
پس منطقيين در مقام ارائه اين فصول و اجناس با نظر به متن واقعيات گفتهاند:
[1] رجوع كنيد به: شفا، بخش طبيعيات، ص 209؛ شرح اشارات، ج 2، ص 251.
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 179