نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 170
پس در دو قضيه «وجود جزء ماهيت است» و «عدم جزء ماهيت است» غلط و كاذبيت هر دو عيب ندارد چون نقيض نيستند. پس آنچه نقيض است مرتفع نشده و آنچه مرتفع شده نقيض نيست.
و قدِّمَن سلباً على الحيثية
حتّى يعمّ عارض الماهية
سپس به عبارتى كه زبانزد علماست، يعنى جمله «الماهية من حيث هى ليست الّا هى» مىپردازد. و به اين جمله در مقامى كه مىخواهند بفهمانند كه لوازم وجود و لوازم ماهيت خارج از خود ماهيت است، زبان مىگشايند. و اين جمله غلط است؛ زيرا وافى به اين مقصود نيست. لذا مىفرمايد اگر سلب يعنى «ليس» را قبل از «من حيث هى» ذكر كنند، عبارت جامع شده و معناى مقصود را ايفا مىنمايد.
بيان اين معنى اين است كه: اگر مثلًا بگويد «الانسان من حيث هو ليس بموجود» منفى مطلق الوجود است در صورتى كه نفى مطلق الوجود غلط است. چون تا ماهيت يك نحوه تقررى- اعم از وجود ذهنى يا خارجى- پيدا نكند، نمىتوان از او چيزى را سلب كرد. پس اينكه گفتيم «الماهية من حيث هى» بايد ماهيت يك نحوه تقررى پيدا كند تا از او چيزى را سلب كنيم و ما در اينجا مطلق الوجود را نفى كردهايم چون قيدى به وجود نزدهايم. و اين غلط است؛ زيرا معناى سلب مطلق الوجود اين است كه هر گونه تقررى مسلوب است. و اما اگر گفتيم: «الانسان ليس من حيث هو بموجود» وجود مطلق را از او نفى نكردهايم بلكه وجود مقيد، يعنى «من حيث هو بموجود» را نفى نمودهايم، يعنى «كون الوجود جزءاً للماهيه» را نفى كردهايم و اين با تقرر ماهيت در ذهن هنگامى كه او را موضوع قرار مىدهيم تا اين وجود مقيد را از آن نفى كنيم، منافات ندارد.
و الحاصل: ماهيت داراى دو قسم عوارض و لوازم است: يك قسم عارض ماهيت و از لوازم اوست ذاتاً و بالاصاله و بدون دخالت وجود. قسم ديگر عوارض وجود است كه به دخالت وجود، عارض بر ماهيت مىشود، و خلاصه از عوارض وجود ماهيت است. مثلًا اينكه مىگوييم: «الانسان عالمٌ»، علم عارض انسان مىشود، ولى
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 170