نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 168
اگر وجود مثلًا جزء ماهيت بود، لازمهاش اين بود كه در حد گفته شود: «وجودٌ و حيوانٌ ناطق» و خلاصه در مرتبه خود ماهيت كه نظر به او و ذاتى او مىشود، تنها ذاتيات ماهيت ديده مىشود و قيود ديگرى كه از ذاتيات آن نيست ديده نمىشود. زيرا در اين لحاظى كه فقط به ماهيت تعلق گرفته، آنچه مانند وجود و عدم، وحدت و كثرت، كليت و جزئيت، خارج از ذات ماهيت است كنار مىباشد. چون اينها در مرتبه ذات ماهيت نبوده؛ لذا در حين لحاظ از آنها غفلت مىشود، يعنى چون خارج از حقيقت است، در حين لحاظ حقيقت شىء خارجى ديده نمىشود، و لو اينكه ماهيت در متن واقع يا وجود و يا عدم دارد، و يا كثرت يا وحدت عارض بر آن است.
و بالجمله: يك مقام ذات شىء است كه در اين مقام فقط ذات شىء ديده مىشود؛ هر چند ذات در متن واقع يا وجود و يا عدم خواهد داشت. اين است كه حاجى فرموده است: ارتفاع نقيضين در مرتبه جايز است و بعد با عبارت ديگر مىفرمايد: اين طور نيست كه ارتفاع نقيضين در مرتبه بوده و جايز باشد، بلكه اصلًا ارتفاع نقيضين نيست.
بيان اينكه ارتفاع نقيضين نيست، اين است كه: نقيض در ايجاب و سلب است، يعنى اگر سلب به قضيهاى كه به آن ايجاب خورده بخورد، قضيه سلبى و ايجابى نقيض يكديگر مىشوند و اما اگر جايى قضيه معدوله شد و لو عدم جزء موضوع باشد قضيه ايجابى شده و دو قضيه ايجابيه نقيض نيستند.
على هذا: اگر بگوييم وجود جزء يا عين ماهيت است، نقيض آن اين است كه وجود جزء يا عين ماهيت نيست. پس اگر قضيه اولى غلط شد، نقيض آن صحيح است، بنا بر اين ارتفاع نقيضين لازم نمىآيد.
و اما اگر بگوييم: لا وجود و عدم جزء ماهيت نيست نقيض قضيه «وجود جزء يا عين ماهيت نيست» نبوده و همچنين دو قضيه «عدم جزء ماهيت نيست» و «وجود جزء ماهيت نيست» با يكديگر نقيض نيستند؛ تا اگر بگوييم وجود جزء ماهيت نيست و بگوييم عدم جزء ماهيت نيست، ارتفاع نقيضين لازم بيايد. ما براى تسهيل در فهم به
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 168