نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 167
وراى وجود حيوان ناطق نيست و نيز روشن شد كه اينها خارج محمول بوده و همچنين ظاهر گشت كه معقول ثانى فلسفى مىباشند.
و الحاصل: براى ماهيت مطلقه و ذات مطلقه و حقيقت مطلقه وراى ماهيت خاصه ما بازاء خارجى نيست، مثلًا در سواد امرى وراى ماهيت خاصه- اعنى اللون القابض لنور البصر- كه محاذى اينها باشد، نيست.
ماهيت از حيث ذات فقط ماهيت است
و ليست إلّا هي من حيث هِيَه
مرتبةً نقائض منتفية
قوله: «ليست الماهية الّا هى من حيث هى» يعنى در لحاظى كه از عقل متوجه ماهيت مىشود، فقط ديدن ماهيت در مرتبه خودش بود و مقصود ديدن قامت ماهيت صرف در نظره اولى است. البته در اين نگاه اول كأنّ ماهيت را از وجود تعريه نموده و ماهيت از تمام قيود خارج از حقيقت آن منسلخ بوده و در اين نظر تجريداً به خودِ جمالِ ماهيت عارياً عن كافة الوجودات و جميع القيودات نظر شده و آنچه از قبيل كثرت و وحدت و وجود و عدم و كليت و جزئيت، خارج از ذات است تحت نظر قرار نگرفته و از آنها غفلت شده است. در اين مرتبه فقط به آنچه ذاتى است نظر افتاده است.
و الحاصل: در نظر اول كه ماهيت لحاظ مىشود آن وجودى كه با اين لحاظ حاصل مىشود باز خارج از ماهيت است؛ چون اين لحاظ تنها آلتى براى ديدار و ديدن ماهيت است و صرفاً آلت قرار داده شده، خودش فانى است و به كلى از اين لحاظ غفلت شده است و وجودى هم كه از اين لحاظ بر ماهيت عارض مىشود وجود ذهنى است، ولى چون آلى بوده ديده نمىشود. اگر اين وجود را هم بگوييم جزء ماهيت است به آن نظر استقلالى مىشود و يك شىء فى نظرة واحده نمىتواند منظور به نظر آلى و استقلالى باشد.
و بالجمله: وجود و عدم و كثرت و وحدت نه جزء ماهيت و نه عين آن است و الّا
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 167