نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 165
انتزاع مىشود، الّا اينكه آن جهتى كه در نفس است- كه حيثيت قابليت و فاعليت نفس نسبت به تشكل به اين صور است- حيثيتى تبعى است كه من حين وجود النفس به ذات نفس قائم است و اين صور به طريق لفّ در نفس است، منتها ظهور و بروز آنها تدريجى است. از اينجا قِدَم صفة العلم فى البارى و لو اينكه وجود عينى خارجى معلومات حدوثى است، معلوم شد.
توضيحى پيرامون ماهيت، ذات و حقيقت
بدان كه ماهيت مشتق از «ما هو» است و در جايى گفته مىشود كه اصل شىء را و آنچه شىء از او تركيب يافته يا آنچه نفس الامريت شىء- و لو مركب نباشد- به اوست، با قطع نظر از اينكه وجود بگيرد يا نگيرد، ملاحظه نموده باشيم.
هويت شىء در عالم كه باعث گشته كه آن شىء غير اشياء ديگر باشد ملاحظه شده و به آنچه در صف اشياء سر استقلال بلند نموده و خودش را به صورت غيريت درآورده و در سلسله اشياء حاضر شده و اگر نور وجود به آن بتابد به جلوهاى وراى جلوات ديگر اشياء تجلى مىنمايد و به آنچه مناط آن است كه پرده جلوه غير از جلوات ديگر باشد، ماهيت گويند. و لكن بعد از آنكه جلوه فعلى شده و تجلى جديدى در عالم در مقابل تجليات ديگر رخ داد، به آن ذات و حقيقت گفته مىشود.
و بالجمله: به اعتبار حقيقتى ماهيت گفته مىشود كه اگر نور و اشراق و برق وجود بر آن حقيقت بتابد، وراى جلوات حقايق ديگر جلوه مىكند. پس اگر آن زمينه در مدّ نظر جلوه نمايد ماهيت گفته مىشود و اگر شىء را بعد از آنكه با آن مناط جلوه محقق شد در نظر بگيريم، به آن حقيقت و ذات گويند. پس چون نور وجود بر مناط و بارانداز آن در عنقا تابيد، به آن ماهيت گويند و چون بر حقيقت انسانيت- يعنى حيوان ناطق- در انسان تابيد، به آن ذات و حقيقت گويند، و لكن بسا اين فرق ملاحظه نشده و هر يك در مقام ديگرى استعمال مىشود.
و كلّها المعقول ثانياً يجي
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 165