نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 146
ظرف وجود است؛ زيرا در عالم عقل هم اگر بخواهد چيزى بيايد، بايد لباس وجود بپوشد. الّا اينكه اين لباس مغفول عنه بوده و عقل او را لخت مىبيند؛ گرچه در حقيقت نگاه عقل هم به او نمىافتد مگر اينكه به لباس وجود متلبس شده باشد.
و عالم عدم، ظلمت بحت و تاريكى صرف است. هيچ چشم خوابآلوده ممكنات آن عالم را كه در درياى ظلمت غرقند نمىبيند مگر اينكه از اين بحر ظلمانى و از كتم عدم و حجاب تاريكى در مقابل نور شمس الشموس وجود قرار بگيرد تا نورِ حقِ وجودِ منبسط به او تابيده و او بالعرض نورانى گشته تا چشم ممكنات بتواند آن را درك كند، الّا اينكه عقل كه به او نگاه مىكند او را با قطع نظر از اين نور كه به او تابيده است مىبيند.
نظير اين معنى در عالم طبيعت اين است كه چشم طبيعى ما شخصى را كه در ظلمت باشد نمىبيند ولى وقتى مقابل شمس آمد و متنور شد وجود او را مىبيند با غفلت از نورى كه بر دامن و رخساره او تابيده است، و لو اگر اين نور بالعرض نبود، جمال او به ما نمودار نمىشد الّا اينكه در مقام ملاحظه اصل ذات او را به صورتى كه نور خارج از ذات اوست مىبينيم. عقل هم آنچه داراى ماهيت است، مرتبه ذات و ماهيت او را مقدم ديده و بعد در رتبه ثانى لباس قامت او را مىبيند. پس ذات من حيث هو هو بر لباس ذات مقدم است. بنا بر اين عالم عقل به اين نحو يك سلسله طبيعى عقلانى دارد.
و اما در عالم خارج ممكن است دو شىء معاً و در عرض هم و در يك رتبه همدوش باشند. اين است كه عقل به علت و معلول- آن چيزهايى كه در عالم بين آنها تأثير و تأثر است به اينكه چيزى اثر چيز ديگر است- كه نگاه مىكند به امتناع انفكاك وجود معلول از وجود علت حكم مىكند.
چون معلول مرتبه نازلهاى از وجود علت بوده و مرتبه نازله شىء با شىء با هم و «مع» مىباشند و فىء با ذو الفىء در يك زمان موجودند. و صفحه وجود را با معيت اشغال كردهاند. و لكن در عالم تحليل عقلى عقل يك رتبه مقدمى براى علت منفك از
نام کتاب : تقريرات فلسفه امام خمينى قدس سره نویسنده : الخميني، السيد روح الله جلد : 1 صفحه : 146